تا زمانی که قبضهای خود را پرداخت میکنید، احتمالاً آبرسانی به خانه شما طبق روال همیشگی و به صورت خودکار انجام میشود. وقتی شیر آب را باز میکنید، لازم نیست برای وجود آب در لولهها درخواست کرده باشید. شرکت آب این پیچیدگی را مدیریت میکند یا اگر در یک هتل گران قیمت اقامت داشته باشید، ممکن است متوجه شوید که اتاق شما همیشه تمیز و مرتب است. کارکنان پشت صحنه به امور پیچیده رسیدگی میکنند، بدون اینکه نیازی به درخواست داشته باشید.
از طرف دیگر، محصولات و خدماتی وجود دارند که شما را ملزم می کند که خودتان آن را کنترل کنید. اگر شما عکاس حرفهای باشید احتمالاً از دوربینی استفاده میکنید که بتوانید تمامی تنظیمات، از تعادل رنگ سفید تا سرعت شاتر را به صورت دستی تنظیم کنید. این بدان معناست که تنظیمات اتوماتیک برای شما اهمیت کمتری دارد. اما برعکس، یک عکاس آماتور ممکن است از دوربینی استفاده کند که دارای تنظیمات خودکار است و فرد فقط با فشار دادن دکمه شاتر عکس میگیرد. در این مورد، پیچیدگی به عملکرد داخلی دوربین منتقل میشود.
با خواندن این مثالها این سوال به وجود میآید که به طور کلی چه کسی باید بار پیچیدگی یک برنامه یا یک فرآیند را تحمل کند؟ کاربر، یا طراحان و توسعهدهندگان؟
قانون تسلر، که همچنین به عنوان قانون بقای پیچیدگی شناخته میشود، بیان می کند که برای هر سیستم مقدار معینی از پیچیدگی وجود دارد که قابل کاهش نیست. به عبارت دیگر پیچیدگی کل یک سیستم ثابت است. اگر تعامل کاربر با سیستم را سادهتر کنید، پیچیدگی پشت صحنه افزایش مییابد.
پیچیدگی سیستم را میتوان به انرژی تشبیه کرد. ناگزیر به نقطهای میرسیم که در آن پیچیدگی را نمیتوان بیش از حد معینی کاهش داد، یا آن را از بین برد. بلکه پیچیدگی فقط از مکانی به مکان دیگر منتقل میشود. در این مرحله، پیچیدگی راه خود را یا به رابط کاربری یا به طراحان و توسعهدهندگان پیدا میکند. به گفته نورمن «با وجود تکنولوژی، سادهسازی رابط کاربری همواره منجر به پیچیدگی مضاعف مکانیزم زیربنایی میشود».
منشاء قانون تسلر به اواسط دهه ۱۹۸۰ برمیگردد، زمانی که لری تسلر، دانشمند رایانه در شرکت Xerox PARC در زمینه توسعه زبان طراحی تعاملی فعالیت میکرد. طبق مشاهدات تسلر نحوه تعامل کاربران با یک برنامه به اندازه خود برنامه مهم است. بنابراین، کاهش پیچیدگی برنامه و رابط کاربری مهم بود. با این حال، تسلر متوجه شد که در هر برنامه یا فرآیند، مقدار ذاتی پیچیدگی وجود دارد که نمی توان آن را حذف یا پنهان کرد. این پیچیدگی باید در یکی از دو مکان مورد بررسی قرار گیرد: بخش توسعه و طراحی یا تعامل با کاربر.
یکی از اهداف کلیدی برای طراحان کاهش پیچیدگی محصولات است. کاربران نیز به خدماتی تمایل دارند که مراحل، کنترلها، گزینهها و یادگیری کمتری داشته باشند، اما در عین حال انتظار ویژگیها و قابلیتهای یکسان را از محصول دارند. این دو دسته از خواستهها اغلب با یکدیگر در تضاد هستند و نحوه درک ما از پیچیده را تحریف میکنند. نکته مهم این است که پیچیدگی ضروری است زیرا عملکرد مورد نیاز را به ما میدهد.
۱. اولین نکته قانون تسلر در مورد بقای پیچیدگی این است که سادگی ظاهری برنامه، نشان دهنده سادگی استفاده از آن نیست. حذف کنترلها میتواند به این معنا باشد که کاربران برای استفاده از ویژگیهای یکسان باید توالیهای پیچیده را یاد بگیرند. اگرچه سادگی ممکن است در ابتدا جذابیت بیشتری داشته باشد، اما اگر به معنای پیچیدگی بیشتر عملیاتی باشد، کاربران به سرعت ناامید میشوند.
۲. نکته دوم قانون تسلر این است که همیشه لازم نیست همه چیز برای کاربران بسیار ساده باشد. افراد این شهود را دارند که متناسب با هر پیچیدگی عملکردی وجود دارد. هنگامی که یک رابط تا حد انتزاع ساده شده است، دیگر اطلاعات کافی برای تصمیم گیری آگاهانه کاربران در دسترس نیست. در این شرایط کاربران احساس میکنند که کنترل از آنها سلب شده است. اگرچه میدانند که در پشت صحنه فرآیندهایی در حال وقوع است، فقط از ماهیت آنها اطلاع ندارند. گاهی اوقات لازم است حداقل سطح پیچیدگی را حفظ کنیم تا کاربران احساس مشارکت داشته باشند؛ به خصوص برای کاربرانی که مهارتشان فراتر از مهارتهای کاربران مبتدی است و برای انجام مؤثر وظایف خود به کنترلها و پیچیدگیهای بیشتر نیاز دارند.
به عنوان مثال آیکونها میتوانند به ساده سازی رابط کاربری کمک کنند، اما در شرایطی نیز منجر به ابهام شوند. این امر به ویژه زمانی صادق است که نمادها با برچسبهای متنی همراه نیستند و بنابراین درک آنها به تفسیر شخصی کاربر سپرده میشود. به استثنای چند مورد، نمادها به ندرت دارای معنای جهانی هستند و معانی مختلفی برای افراد مختلف دارند. هنگامی که آیکون استفاده شده معنای واضحی را منتقل نمیکند یا یک عمل ثابت را انجام نمیدهد، به نویز بصری تبدیل شده و مانعی برای تکمیل کارها میشود.
همه فرآیندها هسته ای از پیچیدگی دارند. تنها سوال این است که چه کسی آن را مدیریت میکند: سیستم یا کاربر. با ایجاد هر کنترل و فرآیند، طراح همواره در حال انتخاب است. اگر پیچیدگی سمت کاربر باشد در واقع به این پیام را به او میدهیم که: «تو از عهده این کار بر می آیی». اما اگر سیستم باید پیچیدگی را مدیریت کند، به این معنی است که تمام تصمیمگیریها باید برای کاربر گرفته شود. تعیین محل پیچیدگی به عوامل مختلفی بستگی دارد:
آیا محصول برای استفاده در دستگاه تلفن همراه با تولید انبوه طراحی شده است؟ یا یک کنترل گران قیمت برای یک سینمای خانگی که سفارشی ساخته شده است؟
آیا هدف برنامه فعالیت ساده مانند گوش دادن به موسیقی است یا فعالیتی پیچیده مانند مدل کردن قطعات ساختمانی؟
آیا این دستگاه برای مخاطبان گسترده و بازار انبوه است یا برای گروهی از متخصصان مانند جراحان قلب؟
در برنامه جیمیل میتوانیم به خوبی قانون تسلر را مشاهده کنیم. هنگام نوشتن یک ایمیل، دو دسته از اطلاعات مورد نیاز است: فرستنده و گیرنده. در صورت عدم تکمیل یکی از این موارد، ایمیل ارسال نمیشود، بنابراین تکمیل اطلاعات در این بخشها، پیچیدگی ضروری است که برای کاهش آن، سرویس ایمیل دو کار انجام میدهد: فرستنده را با توجه به اینکه از آدرس ایمیل شما آگاه است به صورت پیش فرض تعیین میکند و همچنین، بر اساس ایمیل های قبلی یا مخاطبین شما پیشنهاداتی را برای گیرنده در هنگام تایپ ارائه میدهد. پیچیدگی در سمت کاربر کاملاً از بین نرفته است. بلکه پیچیدگی تکمیل آدرس فرستنده توسط تیم طراحی و توسعه مدیریت میشود.
با برداشتن یک قدم جلوتر، جیمیل اکنون از هوش مصنوعی (AI) در ایمیل های شما از طریق قابلیتی به نام Smart Compose استفاده میکند. این ویژگی هوشمند میتواند آنچه را که تایپ کردهاید اسکن کند و از آن محتوا برای پیشنهاد کلمات و عبارات برای تکمیل جملات استفاده کند، بنابراین در زمان شما صرفهجویی میشود.
مکان دیگری که قانون تسلر را می توان به طور معمول رعایت کرد، فرآیند پرداخت در سایت های خرید آنلاین است. مشتریان در هنگام خرید اقلام آنلاین اطلاعات تکراری زیادی از جمله جزئیات صورتحساب و تحویل را باید تکمیل کنند. برای ساده کردن این فرآیند، معمولاً فروشگاههای آنلاین به کاربران این امکان را میدهند که اطلاعات آدرس تحویل، از آدرس صورتحساب خود استفاده کنند. این گزینه در بسیاری از موارد فرآیند پرداخت را برای مشتریان ساده میکند، زیرا از وارد کردن اطلاعات تکراری برای ارسال جلوگیری میکند.
مثال دیگر نحوه دیدن فایلها و پوشهها در کامپیوتر است. مدلهای انتزاعی به ما کمک میکنند تا عناصر پیچیده را سازماندهی و درک کنیم. این فایلها و پوشهها در دستگاههای ما وجود ندارند. اما نحوه ذخیره آنها با مدل مفهومی ما مطابقت دارد.
دریافت وام از بانکینو: اگر با هدف کاهش پیچیدگی در سمت کاربر اطلاعات را بیش از حد سادهسازی کنیم، ممکن است برای کاربر، ایجاد پیچیدگی کند و در فهم مطلب دچار مشکل شود. به عنوان مثال، در اطلاعات کارتهای بالای صفحه وامینو در برنامه بانکینو، توضیحات کافی و لازم وجود ندارد. کاربر در فهم و تحلیل این اطلاعات، دچار ابهام و سردرگمی میشود.
طبق قانون تسلر برای هر سیستم مقدار مشخصی از پیچیدگی وجود دارد که نمی توان آن را کاهش داد. در هر فرآیندی مقدار مشخصی از پیچیدگی وجود دارد که نمیتوان آن را حذف کرد. همه چیز از ارسال ایمیل گرفته تا فرآیند پرداخت، پیچیدگی ذاتی دارد که طراحان و توسعهدهندگان باید آنها را مدیریت کنند. به عنوان طراح، ما مسئولیت داریم که پیچیدگی ذاتی را از رابطهای خود حذف کنیم، در غیر این صورت پیچیدگی سمت کاربران منتقل میشود. طراحان و توسعه دهندگان باید پیچیدگی را تا حد امکان مدیریت کنند و در عین حال مراقب باشند که تا حد انتزاع سادهسازی نشوند.
حجم فایل:2.3MB
دیدگاه کاربران