تصور کنید اگر با دقت قفسه کتابی را خودتان قطعه به قطعه سرهم کنید، چه حس رضایتی بعد از اتمام کار به شما دست خواهد داد. بوی آشنای چوب، پیچاندن هر پیچ و حس ملموس دستاوردی که به پایان رسیده است، احساساتی هستند که تحت تاثیر اثر ایکیا ایجاد میشوند. ما به عنوان کاربر، از مشارکت در ساخت محصول لذت میبریم و ارزش بیشتری برای آن قائل میشویم. در دنیای طراحی تجربه کاربری این پدیده، دریچهای شگفتانگیز در چگونگی شکلگیری تعامل ما با محصولات و رابطهای دیجیتال باز کرده است. به عنوان مثال، در یکی از معروفترین برنامههای مدیتیشن به نام InsightTimer ویژگی بسیار جالبی در برنامه وجود دارد که کاربر میتواند موسیقی مدیتیشن را به کمک عناصر موجود، بر اساس سلیقه و ترجیح خودش طراحی و ذخیره کند.
اثر ایکیا یک خطای شناختی است که طبق آن افراد تمایل دارند برای محصولاتی که فعالانه در ساخت آنها مشارکت داشتهاند، ارزش بیشتری قائل شوند. نام اثر ایکیا از شرکت مبلمان محبوب IKEA گرفته شده است.
زمانی که افراد تلاش، زمان و تعهد شخصی را برای ساختن یا تکمیل چیزی صرف میکنند، احساس مالکیت و تعلق عاطفی به نتیجه کار پیدا میکنند. این اثر منجر به این میشود که مردم آن چیزی که خلق میکنند را ارزشمندتر و برتر از محصولات یا پروژههای مشابهای که در ایجاد آنها مشارکت نداشتهاند، ببینند؛ حتی اگر نتیجه به طور عینی باکیفیت محصولات حرفهای مطابقت نداشته باشد.
اثر ایکیا در مقالهای به نام «اثر ایکیا: وقتی کار به عشق منجر میشود» (When Labor Leads to Love) در سال ۲۰۱۱ توسط مایکل آی. نورتون (Michael I. Norton)، دانیل موچون (Daniel Mochon) و دان آریلی (Dan Ariely)، محققان دانشگاه هاروارد و دانشگاه دوک منتشر شد. این تحقیق شامل ۳ آزمایش مختلف بود که در آن شرکت کنندگان به ساخت اقلام لگو، تا کردن فیگورهای اوریگامی و مونتاژ جعبههای IKEA مشغول شدند. آزمایشهای مقاله نورتون نشان داد که شرکتکنندگان احتمالاً برای هر شیئی که در خلق آن نقش داشتهاند، ارزش بیشتری نسبت به چیزهایی که دیگران ساختهاند، میدانند. برخی از شرکتکنندگان ارزشگذاری اقلام خودساخته خود را چنان افزایش دادند که آنها را با نسخه متخصصان مقایسه کردند.
در یک بخش تحقیق، از گروهی از کاربران خواسته شد اوریگامی بسازند. همانطور که در تصویر بالا میبینید سازندگان اوریگامی، محصول نهایی خود را با مبلغ بالاتری قیمتگذاری کردند و افراد غیرسازنده، برای اوریگامی دستساز شرکتکنندگان مبلغ پایینی در نظر گرفتند.
در طراحی تجربه کاربر میتوانیم از اثر IKEA برای افزایش تعامل، رضایت و بالا بردن ارزش محصول از نگاه کاربر استفاده کنیم. کاربران باید بتوانند با تلاش کم، نتیجه ارزشمندی دریافت کنند. در ادامه به روش و نکات مهمی که برای پیاده سازی اثر IKEA در محصولات و برنامههای دیجیتال موردنیاز است اشاره کردهایم:
هنگامی که کاربران میتوانند یک محصول یا برنامه را مطابق میل خود سفارشی کنند، به احتمال زیاد نسبت به آن احساس مالکیت و غرور میکنند. این موضوع میتواند منجر به ارزشگذاری بیشتر آنها برای محصول یا برنامه شود. به عنوان مثال، یک وبسایت لباس میتواند به کاربران اجازه دهد تا رنگ ها، الگوها و اندازههای مختلف را برای لباس خود انتخاب کنند. یا پلتفرم رسانههای اجتماعی میتواند به کاربران اجازه دهد تا پروفایل خود را با رنگها، پسزمینهها و فونتهای مختلف سفارشی کنند.
وقتی کاربران احساس میکنند که بر نحوه عملکرد یک محصول یا برنامه کنترل دارند، احتمالاً ارزش بیشتری برای آن قائل میشوند. میتوانیم به کاربران اجازه دهیم تا برای انتخاب ویژگیهای مختلف، تنظیم اولویتها یا نحوه استفاده از محصول یا برنامه خوشان تصمیمگیری کنند. به عنوان مثال پلتفرم بازی میتواند به کاربران اجازه دهد حالتهای مختلف بازی، سطوح دشواری و شخصیتها را انتخاب کنند. همچنین، اپلیکیشنهای مالی شخصی میتوانند به کاربران اجازه دهند تا با دستهبندی تراکنشها و تنظیم بودجه، به طور فعال امور مالی خود را پیگیری و مدیریت کنند.
موفقیت در تکمیل یک کار، عامل مهم در پدیده اثر IKEA است. هنگامی که افراد کاری را با تکمیل میکنند و به هدف مورد نظر خود میرسند، احساس موفقیت در آنها را تقویت میشود که به نوبه خود میتواند بر ارزشگذاری آنها از محصول اثر مثبت بگذارد. به یاد داشته باشید که موفقیتهای کاربران را در حین و پس از اتمام کارها تأیید و تجلیل کنید. تقویت مثبت، وابستگی عاطفی به محصول را افزایش می دهد. نکته مهم دیگر این است که طراحان باید تجربیاتی را ایجاد کنند که کاربران بتوانند آنها را با موفقیت به پایان برسانند. با ارائه دستورالعمل های واضح و ارائه پشتیبانی میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که در صورت برخورد با مشکل میتوانند راهنمایی لازم را دریافت کنند.
از کارهایی که بیش از حد پیچیده هستند اجتناب کنید. اگر انجام کار خیلی سخت باشد، ممکن است کاربران ناامید شوند و از تعامل با آن خارج شوند. برعکس آن هم صادق است. کارهای خیلی ساده نیز ممکن است سطح یکسانی از مداخله و دلبستگی ایجاد نکنند. یافتن تعادل مناسب بسیار مهم است.
کاربران را مجبور به انجام کارهایی که به نظرشان مرتبط یا جالب نیستند، نکنید. برای حفظ یک تجربه مثبت، مشارکت باید داوطلبانه باشد.
جنبه احساسی اثر IKEA، بسیار مهم است. احساسات مثبتی مانند غرور و رضایت را که کاربران باید هنگام انجام کارها احساس کنند، نادیده نگیرید.
با معرفی چالشها، وظایف یا گزینههای سفارشیسازی جدید در طول زمان از ایجاد حس یکنواختی جلوگیری کنید. تنوع کاربران را درگیر و هیجان زده نگه می دارد. مداخله مکرر با یک نوع کار یا فعالیت ممکن است اثر IKEA را در طول زمان تضعیف کند. طراحان باید تنوع را برای حفظ علاقه و تعامل کاربر در نظر بگیرند.
سطح مهارت و آشنایی کاربران با کار می تواند بر تعامل و احساس موفقیت آنها تأثیر بگذارد. کاری که برای کاربران ماهر بسیار آسان است ممکن است اثر قوی IKEA را به همراه نداشته باشد، در حالی که کاری که بسیار دشوار است ممکن است منجر به ناامیدی و عدم مشارکت کاربران مبتدی شود.
اثر IKEA پدیدهی روانشناختی است که بر اساس آن افراد بر روی محصولات یا پروژههایی که به صورت فعالانه در ایجاد یا سرهم کردن آنها مشارکت داشتهاند، در مقایسه با محصولات آماده، ارزش بیشتری قائل هستند. این وابستگی عاطفی از احساس مالکیت، موفقیت و هویت مرتبط با فرآیند خلاقیت ناشی میشود. پیامدهای اثر ایکیا فراتر از قلمرو محصولات فیزیکی به رابطهای دیجیتال و تجربیات کاربر گسترش پیدا کرده است و به طراحان ابزار قدرتمندی برای افزایش تعامل، رضایت و ارتباط عاطفی بین کاربران ارائه کرده است.
حجم فایل:0MB
دیدگاه کاربران