فرض کن در حال طراحی یک اپلیکیشن بانکی هستی. بعد از چند روز کار مداوم، طراحی آماده شده و میخوای مطمئن شی بخش انتقال وجه برای کاربرها ساده و بدون دردسر انجام میشه. بهجای اینکه منتظر یک تست کامل در مراحل بعدی بمونی، همون روز از چند نفر تست میگیری، مشکلها رو پیدا میکنی و چند ساعت بعد نسخه بهتری ارائه میدی. این دقیقاً رویکردیه که تست RITE دنبال میکنه: سریع، تکرارشونده و مؤثر.
تست RITE یه روش پژوهش کاربرمحور هستش که هدفش این هستش که مشکلات رو هر چه زودتر شناسایی کنه و در زمان کوتاه بهبودشون بده. تفاوتی که با تست کاربردپذیری معمولی داره اینکه لازم نیست هفتهها صبر کنی تا نتایج تحلیل دادهها آماده بشه؛ همون روز بعد از هر تست، محصولت رو بهبود میدی و تغییرات رو اعمال میکنی. مزیت اصلی این تست اینه که پیدا کردن مشکل و بهبود طراحی با سرعت اتفاق میافته و تصمیمهات بر اساس رفتار واقعی کاربره، نه حدس و گمان.
اول از همه باید هدف رو روشن کرد. باید تصمیم گرفت روی کدوم بخشها یا قابلیتهای محصول باید تمرکز کرد. این محدوده مسیر کل تست رو مشخص میکنه.
وقتی محدوده تست مشخص شد، باید وایرفریم آماده کرد. باید طوری طراحی کرد که بتونیم سریع تغییرش بدیم و با سرعت تست هماهنگ باشه.
باید چند نفر از کاربران اصلی محصول رو انتخاب کرد. لازم نیست تعداد زیاد باشه؛ حتی ۵ نفر هم میتونه بازخورد مفید بده. فقط باید مواظب باشیم کاربرا تا حدودی با محصول آشنا باشن تا نتیجه واقعی بدست بیاد.
باید یک نرمافزار تست پیدا کرد که بشه باهاش فرآیند رو ضبط کرد، فیدبک لحظهای گرفت و نتیجهها رو بررسی کرد. باید مطمئن شد این ابزار راحت به نرمافزارهای طراحی متصل میشن.
اینجا باید تست رو شروع کرد. هر تغییر لازم رو باید سریع اعمال کنیم و دوباره تست بگیریم. این چرخه باعث میشه محصول کمکم بهتر و کاملتر بشه.
وقتی از نتیجه تست راضی بودیم، همه تغییرات رو باید ثبت کنیم. نکتهها و درسهایی که یاد گرفتیم رو مینویسیم تا دفعه بعد اشتباهات تکرار نشن.
بهتره صبر کنی تا همون مشکل رو در چند کاربر ببینی، نه اینکه با نظر یه نفر کل طراحی رو عوض کنی
اگه تیم طراحی یا توسعه نتونه تغییرات رو سریع اعمال کنه، این روش عملاً تاثیری نداره.
سرعت بالا نباید باعث بشه دادهها رو ثبت نکنیم؛ این مرحله برای یادگیریهای بعدی خیلی مهمه.
تست RITE یعنی بعد از هر تست سریع تغییر ایجاد کنی؛ اگه فقط بازخورد جمعآوری بشه ولی تغییری انجام نشه، این تست بدرستی انجام نشده.
اگه هنوز برات سواله که دقیقا چه تفاوتی بین تستهای کاربردپذیری سنتی و تست RITE وجود داره، این مقایسه میتونه کمک کنه. این جدول تفاوتها رو بر اساس تمرکز هر روش، زمانی که نیاز دارن، تعداد شرکتکنندهها و میزان انعطافپذیریشون نشون میده:
اسپاتیفای برای اینکه ساخت پلیلیست سادهتر بشه از تست RITE استفاده کرد و در هر مرحله، یه تغییر کوچیک رو اضافه کرد تا تجربه کاربر بهتر بشه.
تیم مایکروسافت اولین گروهی بود که تست RITE رو معرفی کرد و باهاش تونست طراحیهای پیچیده مثل تنظیمات و نوار ابزار رو سریع بهبود بده.
تیم UX گیتلب از تست RITE برای ارزیابی تنظیمات پروژه استفاده میکنه تا مطمئن بشه کاربر بدون سردرگمی به بخش درست میرسه.
تست RITE یه روش سریع و تکرارشوندهست که کمک میکنه تجربه کاربری محصولت رو مرحلهبهمرحله بهتر کنی. فرقش با تستهای کاربردپذیری اینه که لازم نیست هفتهها صبر کنی تا نتایج آماده بشه؛ همون روز مشکلها رو پیدا میکنی و تغییرات رو اعمال میکنی. برای اینکه این روش خوب جواب بده، به یه تیم چابک و تصمیمگیری سریع نیاز داری. وقتی درست اجرا بشه، طراحی بهجای حدس و گمان، روی رفتار واقعی کاربر شکل میگیره.
تو تاحالا از این تست برای بهبود طراحی استفاده کردی؟ تجربهت رو باهامون به اشتراک بزار.
دیدگاه کاربران