تصور کنید در حال طراحی اپلیکیشن سفارش آنلاین غذا هستید تا کاربران بتوانند سریع و آسان غذای خود را سفارش دهند. شما در ابتدا باید بدانید که کاربران هدف، به چه چیزهایی نیازمندند؟ آیا ارسال سریع سفارش غذا برایشان مهم است و یا تنوع منوهای غذا؟ آیا تخفیف رستورانها نظرشان را جلب میکند، یا پیشنهادات ویژه؟ اینجاست که ساخت پرسونا به شما کمک میکند تا درک بهتری از نیازها و عادات کاربران هدف، بدست آورده و اپلیکیشنی طراحی کنید تا بر طبق خواستههای کاربران عمل کند.
الگوهای فرضی هستند که براساس دادههای واقعی و پژوهشهای انجام شده از کاربران هدف ایجاد میشوند. پرسونا به جای کاربر اصلی، یک نمونه کاربر خیالی است که باید طوری توصیف شود که بازتاب شخصیت یک فرد واقعی است.
این الگو باید شامل جزئیاتی از زندگی کاربر، نیازها، دغدغهها و اهداف آنها و اطلاعات شخصی مانند سن، جنسیت، رفتار و شغل آنها را در برگیرد. ایجاد چندین پرسونا از گروههای متفاوت باعث ایجاد همدلی با انواع کاربران هدف میشود.
پرسونا با گروههای کاربری متفاوت است. گروه کاربری، شامل اطلاعات کلی و آماری از کاربران با ویژگیها، نیازها و رفتارهای مشابه است. این آمارها بسیار غیرشخصی و کلی هستند که اکثرا در خاطر نمیمانند. در مقابل پرسونا یک کاربر خاص با ویژگیهای شخصی، که از دادههای پژوهشها بدست آمده تا جزییات و ویژگیهای مهم یک گروه هدف را مشخص کند. پرسونا یک تصویر از زندگی یک فرد است که به راحتی در ذهن باقی میماند.
بهترین زمان ساخت پرسونا، پیش از شروع فرآیند طراحی و پس از پژوهشهای کاربری و جمعآوری دادهها است. ابتدا باید روشهای پژوهش کاربری نظیر مطالعات میدانی، نظرسنجیها، مصاحبهها انجام شده تا ویژگیهای کاربران هدف مشخص شود. پس از انجام پژوهشهای مورد نیاز، میتوان پرسوناهایی را از دادههای بدست آمده استخراج کرد.
درست است که پرسونا شخصیت خیالی است اما باید براساس دادههای واقعی حاصل از پژوهشها ایجاد شود. اگر پرسونا را بدون دادههای پژوهشهای کاربری ایجاد کنید، فقط کاربران خیالی ساختهاید که وجود ندارد و به کاربران هدف شما نزدیک نیست.
برای ساخت یا بهبود یک محصول، مهم است که بدانید چه کاربرانی از محصول شما استفاده خواهند کرد. برای درک نیازها و چالشهای کاربران، نیاز به ساخت پرسونا دارید. پرسونا به شما کمک میکند بدانید کاربران هدف شما چه کسانی هستند. پس نیاز است سوالات زیر را بدانید:
شناخت کاربر هدف، بر انتخاب عناصر و ویژگی و فرآیند طراحی تاثیر گذاشته و محصول را کاربردپذیر میکند. پس پرسونا به شما کمک میکنند که چیزی طراحی کنید که برای کاربران محصول شما مفید، کاربردی و آسان باشد.
پرسونا به ارتباطی موثر بین اعضای تیم نیز کمک میکند. در تیمهایی با چندین تخصص، انتقال دادههای پژوهشی، طوری که همه افراد آن را درک کنند، حائز اهمیت است. پرسونا با جزییاتی درباره کاربران هدف به شکلی ساده و قابل درک، به بینش یکسان آن در تیم کمک میکند. همچنین پرسونا کمک میکند که کاربران واقعی در ذهن تیم نگه داشته شود.
در مقالهای با عنوان «پرسوناها»، نوشته دکتر لنه نیلسن (Lene Nielsen)، متخصص پرسونا، چهار نوع مختلف پرسونا را توضیح میدهد که میتوانند بسته به هدف پروژه، به طراحی ارزش بیشتری بدهند. بیایید به هر یک از اینها نگاهی بیندازیم:
پرسونای هدفگرا، بر اهداف اصلی کاربر و سوال «کاربر میخواهد با محصول چه کاری انجام دهد؟» متمرکز است. هدف این پرسونا این است که متوجه شود کاربر برای رسیدن به اهدافش هنگام تعامل با محصول، چه فرآیندی برایش رضایتبخشتر است. این پرسونا زمانی کاربردی است که شما از قبل پژوهشهای کافی را درباره کاربران هدف انجام داده و به این بینش رسیده باشید که میتوانید نیاز کاربر را برآورده کنید. این نوع پرسونا براساس دیدگاههای آلن کوپر (Alan Cooper)، طراح و برنامهنویس آمریکایی شکل گرفته است.
این پرسونا نیز هدفگرا بوده، اما به نقشی که کاربر در سازمان یا زندگی شخصی دارد، متمرکز است. در طراحی باید به شغلی که افراد در جامعه ایفا میکنند، دقت شود تا محصول را بر اساس نیازهای کاربران بهبود دهیم. سوالاتی که برای این پرسونا باید به آن پاسخ داد عبارتند از، «محصول کجا استفاده خواهد شد؟»، «هدف این نقش چیست؟»، «چه کسانی تحت تاثیر وظایف این نقش هستند؟» و «چه کارکردهایی دارد؟». جاناتان گرودین (Jonathan Grudin)، جان پرویت (John Pruitt) و تامارا ادلین (Tamara Adlin) از حامیان دیدگاه مبتنی بر نقش هستند.
این نوع پرسونا ترکیبی از پرسونای هدفگرا و مبتنی بر نقش است و طوری طراحی میشوند که برای طراحان جذابیت دارد و کاربران را واقعیتر ببینند. این نوع پرسونا به احساسات، روانشناسی و پیشزمینه کاربر توجه بیشتری داشته و با استفاده از داستانها، آنها را زنده میکند.
پرسونا خیالی بر خلاف پرسوناهای دیگر که براساس پژوهشهای کاربری ایجاد میشود، این پرسونا براساس تجربه تیم طراحی UX، ساخته میشود. اعضای تیم بر پایه تعاملات قبلی با کاربران و محصولات، فرضیاتی را مطرح کرده تا تصویری از کاربران احتمالی ارائه دهد. این پرسونا ممکن است دارای ایراداتی باشد، ولی میتوان از آن به عنوان طرح اولیه از نیازهای کاربران استفاده کرد. اما نباید به عنوان راهنمای نهایی در توسعه یا ایجاد محصول از آن بهره برد.
برای ساخت پرسونا، ابتدا نیاز است دادههای حاصل از پژوهشهای کاربری بدست آورده شود. این ویژگیها باید دستهبندی شود تا شخصیتهای واضحتری بدست آید. اگر گروههایی، مشابه بنظر میآیند آنها را میبایست ادغام کرد و اگر کماهمیتتر از بقیه هستند، آنها را باید حذف کرد. وقتی پرسوناهایی مشخص شکل گرفتند، جزییاتی به آنها اضافه میشود تا شخصیت پرسونا واقعیتر شوند.
اطلاعات مهمی که پرسوناها باید داشته باشند عبارتاند از:
پرسونا باید شخصیتی باورپذیر و واقعی داشته باشد. اطلاعاتی که تاثیری در طراحی ندارند را حذف کنید. اگرچه نام و عکس غیرضروری بنظر میرسد، اما برای برقراری ارتباط موثر و به خاطر سپردن توسط اعضای تیم، مفید است.
ساخت پرسونا، ابزاری قدرتمند و ضروری برای تیمهای طراحی است که به ایجاد همدلی با کاربران و شناخت عمیقتر نیازهای آنها کمک میکند. با انجام پژوهشهای جامع و ایجاد پرسوناهایی که بهخوبی خصوصیات، اهداف و چالشهای کاربران را نمایان میکنند، تیم طراحی میتواند تصمیمهای موثرتری بگیرد و تجربه کاربری بهتری را ایجاد کند. همچنین، پرسوناها میتوانند بهعنوان منبعی ارزشمند در تمام مراحل توسعه محصول مورد استفاده قرار گیرند؛ از تعیین استراتژیهای طراحی گرفته تا جذب شرکتکنندگان برای تستها و ارزیابی دادههای واقعی. بهطور خلاصه، پرسوناها نهتنها در مرحله طراحی، بلکه در فرآیند بهینهسازی و بهبود مستمر محصول نیز نقشی کلیدی ایفا میکنند.
دیدگاه کاربران