تصور کنید برای ثبتنام در یک سایت جدید وارد صفحهای میشوید که پر از اطلاعات و دکمههای مختلف است. تنها چند ثانیه زمان دارید تا تصمیم بگیرید که ثبتنام را ادامه دهید یا پنجره را ببندید. اما کدام بخشها را واقعاً نگاه کردید؟ آیا اول سراغ تیتر رفتید یا رنگ دکمه ثبتنام توجهتان را جلب کرد؟ شاید حتی بدون اینکه متوجه باشید، مسیر نگاهتان سرنوشت تصمیمگیری شما را تعیین کرده باشد. ردیابی چشم (Eye Tracking) یکی از جذابترین و کاربردیترین روشهای شناخت رفتار کاربران در دنیای دیجیتال است. این فناوری به ما امکان میدهد ببینیم کاربران دقیقاً به چه چیزی نگاه میکنند، چقدر مکث میکنند و چه بخشهایی را نادیده میگیرند. در طراحی تجربه کاربری، این اطلاعات میتواند کلید ساخت محصولاتی باشد که نهتنها زیبا و حرفهایاند، بلکه دقیقاً مطابق با مسیر طبیعی نگاه و فکر کاربران طراحی شدهاند.
ردیابی چشم یکی از روشهای پژوهشی در تجربه کاربری است که با استفاده از ابزارهای تخصصی، حرکت و محل تمرکز نگاه کاربران را حین کار با یک صفحه یا محصول دیجیتال ثبت میکند. این فناوری مشخص میکند کاربر به کدام نقطه از محصول نگاه میکند، چه مدت روی هر بخش مکث دارد و چگونه نگاه خود را در صفحه جابهجا میکند. دادههای ردیابی چشم معمولاً بهصورت نقشههای حرارتی (Heatmaps) برای نمایش نواحی پرمکث و نمودار مسیر دید (Gaze Plots) برای نمایش حرکت چشم بین نقاط مختلف ارائه میشوند. این اطلاعات به طراحان کمک میکند الگوهای توجه کاربران را بهصورت بصری تحلیل کنند.
مزیت اصلی ردیابی چشم این است که برخلاف روشهای دیگر مانند پرسشنامه یا مصاحبه، رفتار دیداری کاربر را بهصورت واقعی، مستقیم و دقیق ثبت میکند. به این ترتیب، طراح میتواند متوجه شود کدام بخشها نادیده گرفته شدهاند یا چه عواملی بیشترین توجه را جلب کردهاند، و بر اساس آن، طراحی را بهینهسازی کند.
روشها و ابزارهای مختلفی برای ردیابی چشم وجود دارد که هر یک متناسب با شرایط و نیازهای خاصی به کار میروند. مهمترین مدلهای ردیابی چشم عبارتاند از:
در این روش از دستگاههای سختافزاری ویژهای مانند نمونههای رومیزی Tobii استفاده میشود که معمولاً در زیر نمایشگرها نصب میشوند. این دستگاهها بدون نیاز به تماس فیزیکی با کاربر، حرکات چشم را با دقت بالایی ثبت میکنند. ردیابهای از راه دور دادههای دقیقی از محل نگاه کاربر ارائه میدهند و برای انجام تستهای تجربه کاربری در دستگاههایی مانند دسکتاپ یا موبایل بسیار مناسباند. از مهمترین مزایای این روش میتوان به غیرمزاحم بودن آن برای کاربر اشاره کرد.
در این روش از دوربین وبکم معمولی (مثلاً دوربین لپتاپ) برای دنبالکردن حرکات چشم استفاده میشود. با استفاده از بعضی نرمافزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی، میتوان ویدئوی چهره را تحلیل کرده و تخمینی از جهت نگاه کاربر به دست آورد. دقت این روش بهاندازهی سختافزارهای تخصصی نیست، اما مزیت بزرگ آن هزینهی کم و راحتی در اجرای آن است، زیرا تنها با یک وبکم عادی قابل انجام است. این روش برای تحقیقات ابتدایی یا زمانی که بخواهیم تعداد زیادی کاربر از راه دور را تست کنیم، کاربرد دارد.
این دستگاهها شبیه یک عینک معمولی هستند که کاربر به چشم میزند، با این تفاوت که به دوربینهای کوچکی مجهز شدهاند. عینک ردیاب، زاویه دید کاربر را ضبط میکند و دقیقا نشان میدهد در دنیای واقعی، کاربر به چه چیزهایی نگاه میکند. این فناوری برای مطالعاتی که در محیط واقعی انجام میشوند (مثلاً بررسی رفتار خریدار در یک فروشگاه یا تست تجربه کاربری در یک مکان) بسیار مفید است. مزیت آن این است که کاربر میتواند آزادانه حرکت کند و همچنان مسیر نگاه او بطور دقیق ثبت شود.
امروزه برخی دستگاههای واقعیت مجازی (VR) و واقعیت افزوده (AR) نیز به فناوری ردیابی چشم مجهز شدهاند تا جهت نگاه کاربر را در محیطهای سهبعدی مجازی تشخیص دهند. هرچند این مورد کاربرد تخصصیتری دارد، اما نشاندهنده گسترش روزافزون استفاده از تکنیک ردیابی چشم در فناوریهای نوین است.
برای اجرای یک تست ردیابی چشم رعایت یک سری مراحل و دستورالعملها ضروری است. در ادامه مراحل کلی انجام یک تست ردیابی چشم در تحقیقات UX را بررسی میکنیم:
پیش از هر چیز باید اهداف و فرضیات خود را مشخص کنید. داشتن فرضیهها و اهداف مشخص، به جلوگیری از برداشتهای مبهم از دادهها کمک میکند. همچنین تصمیم بگیرید که کدام بخش از محصول را تست میکنید و سناریوی کلی تست چیست (مثلاً کاربر قرار است چه وظایفی را انجام دهد).
برای اجرای ردیابی چشم، ابتدا بسته به هدف پژوهش، ابزار و روش مناسب را انتخاب کنید. اینکه آیا تست در یک محیط آزمایشگاهی و با استفاده از تجهیزات تخصصی انجام میشود، یا بهصورت از راه دور با وبکم، تفاوت زیادی در انتخاب ابزار دارد. گاهی نیز ممکن است به عینکهای ردیابی چشم برای بررسی رفتار در فضای واقعی نیاز داشته باشید. همچنین باید نرمافزاری را انتخاب کنید که متناسب با نیاز پژوهش شما باشد. عواملی مانند میزان دقت مورد انتظار، نوع دادههایی که نیاز دارید (مثلاً امکان ثبت همزمان کلیک و نگاه، یا پشتیبانی از محتوای ویدیویی) و اهداف تحلیلی مورد نظر، نقش تعیینکنندهای در این انتخاب دارند. هرچه ابزار بهدرستی انتخاب شود، دادهها، اعتبار بیشتری دارند. برخی ابزارهای رایج عبارتند از: Tobii Pro Studio ، iMotions ، UXtweak (برای وبکم)، GazeRecorder.
قبل از شروع تست، محیط را آماده کنید تا همه شرکتکنندگان در شرایطی یکسان و مناسب قرار بگیرند. نور محیط را تنظیم کنید تا نه بیشازحد شدید باشد و نه بازتاب ایجاد کند. این موارد ممکن است دقت دستگاه را کاهش دهند.
تجهیزات باید پیش از شروع، نصب و تست شوند. بهتر است قبل از ورود کاربران، یک تست آزمایشی انجام دهید تا از عملکرد درست ابزارها اطمینان حاصل کنید. وظایف و سناریوهایی که قرار است شرکتکننده انجام دهد را از قبل بهصورت واضح و ساده آماده کنید؛ بهتر است دستورالعملها را به صورت کتبی یا روی صفحهای جداگانه در اختیار کاربر قرار دهید. به عنوان مثال، اگر هدف شما ارزیابی تجربه خرید آنلاین است، میتوانید از کاربر بخواهید کالایی را به سبد خرید اضافه و تا حد امکان فرایند خرید را طی کند. برای اطمینان از شفافیت سناریوها، پیشنهاد میشود پیش از اجرای واقعی تست، تمامی مراحل را با یکی از همکاران بررسی کنید.
پس از آمادهسازی تجهیزات و سناریو، نوبت به اجرای تست با کاربران واقعی میرسد. در این مرحله افرادی را انتخاب کنید که نماینده کاربران واقعی محصول یا خدمت شما باشند. بهتر است در انتخاب تست، به تنوع افراد از نظر سن، جنسیت، تجربه کاربری و ویژگیهای رفتاری توجه شود تا نتایج جامعتر و قابل تعمیمتری بهدست آید.
پیش از شروع تست، هدف آن را برای شرکتکننده توضیح دهید و تأکید کنید که تست بهمنظور بررسی کیفیت محصول است، نه ارزیابی عملکرد او. این کار به کاهش اضطراب و طبیعیتر شدن رفتار کمک میکند. پس از توضیحات، لازم است دستگاه ردیابی چشم برای هر کاربر تنظیم شود. معمولاً این کار با نمایش چند نقطه بر روی صفحه انجام میشود که کاربر باید آنها را دنبال کند تا نرمافزار بتواند محل دقیق نگاه را تنظیم کند. در طول تست، اجازه دهید کاربر وظایف تعیینشده را بهطور مستقل انجام دهد. تا حد امکان از مداخله پرهیز کنید و فقط در صورت نیاز، راهنمایی کوتاه ارائه دهید. بهتر است تصویر صفحه، صدای کاربر و حرکت چشمها ضبط شود تا در مراحل بعدی تحلیل، بتوانید رفتار کاربر را با دقت بررسی کنید. در صورت امکان، حضور ناظر یا مشاهده آزمون از طریق نرمافزار نظارت نیز مفید خواهد بود. در پایان هر جلسه، گفتوگوی کوتاهی با کاربر انجام دهید. از او بخواهید احساس خود را نسبت به روند کار توضیح دهد و در مورد بخشهایی که برایش گنگ یا دشوار بودهاند، نظر خود را بیان کند. این گفتوگو به درک بهتر برخی رفتارهای دیداری کاربر کمک میکند.
پس از پایان تستها، نوبت به تحلیل دادههای جمعآوریشده میرسد. این دادهها ممکن است شامل ویدئو، نقشههای حرارتی، نمودار مسیر دید و یادداشتهای ناظران باشد. ابتدا بهدنبال الگوهای رفتاری باشید. آیا کاربران بخش خاصی از صفحه را نادیده گرفتهاند؟ آیا همه تقریباً به یک نقطه مشخص توجه کردهاند؟ نقاطی که بیشتر دیده شدهاند (نقاط پرحرارت) و بخشهایی که تقریباً هیچکس به آنها توجه نکرده (نقاط کور)، میتوانند سرنخهای ارزشمندی به شما بدهند. یافتههای بهدستآمده را در کنار فرضیات یا سؤالات تحقیق بررسی کنید. مثلاً اگر فرض کرده بودید اضافهکردن یک تصویر در بالای صفحه، توجه کاربران را بیشتر جلب میکند، میتوانید نقشههای حرارتی قبل و بعد از این تغییر را مقایسه کنید.
همچنین به دنبال مشکلات کاربردپذیری بگردید؛ برای مثال، اگر مشاهده کردید کاربران برای پیدا کردن یک دکمه زمان زیادی صرف کردهاند یا نگاهشان به صورت پراکنده در یک ناحیه چرخیده، احتمالاً آن بخش نیاز به بازطراحی دارد.
در نهایت، نتایج بهدستآمده را مستندسازی و با تیم طراحی، مدیر محصول یا سایر ذینفعان به اشتراک بگذارید. در گزارش خود از اصطلاحات فنی به شکلی واضح استفاده کنید و در صورت امکان، نمونههایی از نقشههای حرارتی و مسیر دید را نیز نشان دهید تا بتوانند یافتهها را بهتر درک کنند.
مطالعات نشان میدهد کاربران هنگام مشاهده صفحات وب، بهجای خواندن خطبهخط و دقیق متن، بیشتر بهصورت اسکن متنها عمل میکنند. چند الگوی اصلی حرکت چشم در صفحات وب توسط طراحان شناسایی شدهاند. این الگوها به طراحان کمک میکنند مسیر نگاه کاربر را بهتر درک کرده و عناصر مهم را در نقاطی با بیشترین تمرکز دید قرار دهند.
الگوی F یکی از شناختهشدهترین الگوهای حرکتی چشم در صفحات متنی بهشمار میرود. در این الگو، کاربر ابتدا یک خط افقی را در بخش بالایی صفحه مرور میکند، سپس کمی پایینتر یک نگاه افقی کوتاهتر انجام میدهد و در نهایت نگاه خود را بهصورت عمودی از بالا به پایین در سمت چپ صفحه حرکت میدهد؛ مسیری که در مجموع، شکل حرف F را تداعی میکند. در صفحات فارسی که راستبهچپ طراحی شدهاند، این الگو بهصورت قرینه اتفاق میافتد؛ یعنی نگاه کاربر ابتدا از بالا و سمت راست آغاز میشود و سپس به پایین و سمت چپ امتداد پیدا میکند.
این الگو معمولاً در صفحاتی مشاهده میشود که ساختاری خطی و ساده دارند، مانند صفحات اصلی وبسایتها یا لندینگپیجها. در چنین حالتی، نگاه کاربر از گوشه بالای صفحه آغاز شده و به صورت افقی تا سمت دیگر ادامه مییابد، سپس بهصورت مورب به گوشه پایین مقابل حرکت میکند و در پایان، دوباره خطی افقی را در پایین صفحه طی مینماید. این حرکت بهطور کلی، مسیر حرف Z را تشکیل میدهد و زمانی رخ میدهد که طراحی صفحه، مسیر مشخصی را برای دنبال کردن محتوا در نظر گرفته باشد.
صفحاتی که دارای اسلایدر تصاویر یا گالریهای تعاملی هستند، معمولاً تمرکز نگاه کاربران بر ناحیه مرکزی صفحه قرار میگیرد؛ جایی که تصاویر بهطور متوالی تغییر میکنند. در این شرایط، توجه کاربران ممکن است گهگاه به دکمههای ناوبری یا متون اطراف نیز جلب شود، اما تمرکز اصلی نگاه، همچنان بر عنصر متحرک باقی میماند.
در صفحاتی که با هدف هدایت کاربر به انجام یک اقدام خاص، مانند ثبتنام، خرید یا ارسال فرم طراحی شدهاند، معمولاً نگاه کاربر مستقیماً به سمت عنصر فراخوان اقدام (CTA) هدایت میشود. عناصر کلیدی مانند دکمهها یا فرمها بهگونهای طراحی میشوند که در مرکز توجه بصری قرار گیرند. این الگو بیشتر در صفحات لندینگپیج کاربرد دارد.
در صفحاتی با طول زیاد یا ساختاری مبتنی بر بخشهای تفکیکشده – مانند مقالات، راهنماها یا لیستها – کاربران بهجای خواندن پیوسته، ابتدا تیتر هر بخش را اسکن میکنند. در صورتی که محتوای یک بخش توجه آنها را جلب کند، مطالعه دقیقتری انجام میدهند. این شیوه مرور محتوا که به صورت مرحلهبهمرحله یا «لایهلایه» انجام میشود، شبیه به بررسی طبقات یک کیک است.
در این الگو، نگاه کاربر بهطور نامنظم و پراکنده بین بخشهای مختلف صفحه جابهجا میشود. این نوع رفتار اغلب زمانی دیده میشود که کاربر بهدنبال محتوای خاصی است یا زمانی که صفحه دارای چیدمانی شلوغ و اطلاعات متنوعی باشد. برخلاف الگوهای ساختاریافته، در این الگو مسیر نگاه مشخص و قابل پیشبینی نیست و حرکت چشمها بهصورت متناوب و گسسته اتفاق میافتد.
ردیابی چشم به طراح کمک میکند بفهمد کاربران واقعاً به کدام بخشهای صفحه نگاه میکنند و کدام بخشها را نادیده میگیرند. این اطلاعات باعث میشود امکان بازطراحی بخشهایی که کاربران به آن توجه کافی ندارند، مانند دکمهها یا تیترهای مهم، را فراهم میسازد. تصمیمگیریهای طراحی در این حالت نه بر اساس حدس، بلکه مبتنی بر دادههای واقعی صورت میگیرد.
الگوی حرکت چشم کاربران میتواند نشانهای از سردرگمی یا عدم درک درست باشد. برای مثال، اگر کاربر نگاهش را مدام بین بخشهای مختلف جابهجا کند یا برای مدتی طولانی روی یک متن خیره بماند، ممکن است آن بخش برایش گیجکننده باشد. این نشانهها به طراح کمک میکند نقاط مبهم یا دشوار را شناسایی و اصلاح کند.
در حوزه طراحی محصول و بازاریابی، ردیابی چشم ابزاری مؤثر برای بررسی عملکرد محتوا است. با تحلیل مسیر دید، میتوان دریافت کدام عناصر (مانند تصاویر، تیترها یا دکمهها) بیشتر توجه را جلب کردهاند. این اطلاعات به تیم طراحی کمک میکند نسخهای را انتخاب کند که تعامل بیشتری ایجاد کرده و در نهایت باعث بهبود نرخ تبدیل شود.
دادههای بهدستآمده از ردیابی چشم، میتوانند در بهبود دسترسی افراد دارای محدودیتهای بینایی مؤثر باشند. برای نمونه، اگر کاربری نتواند بهخوبی برخی بخشها را دنبال کند، میتوان با تغییر رنگ، اندازه فونت یا جای عناصر، تجربه او را بهبود بخشید. همچنین در سطحی پیشرفتهتر، شناخت الگوهای دیداری کاربران، امکان شخصیسازی تجربه را نیز فراهم میکند (البته با رعایت اصول حریم خصوصی.)
هر روش تحقیقاتی در کنار مزایای خود، محدودیتهایی نیز دارد و ردیابی چشم نیز از این قاعده مستثنی نیست. آگاهی از این نکات به پژوهشگر کمک میکند تا دادهها را بهدرستی تحلیل و تفسیر کند.
اگرچه ردیابی چشم نشان میدهد کاربر به کدام قسمت صفحه نگاه کرده، اما این به آن معنا نیست که او لزوماً به آن بخش توجه ذهنی داشته یا محتوای آن را درک کرده است. ممکن است نگاه کاربر از یک بخش عبور کرده باشد، اما بدون آنکه آن را واقعاً ببیند یا متوجه شود.
این ابزار تنها نشان میدهد کاربر به چه چیزی و برای چه مدت به آن نگاه کرده، اما توضیح نمیدهد که چرا چنین رفتاری داشته است. برای درک انگیزهها و دلایل پشت این رفتارها، استفاده از روشهای مکمل مانند مصاحبه، پرسشنامه یا تحلیل کیفی ضروری است.
عملکرد ردیابهای چشم ممکن است برای همه افراد یکسان نباشد. عواملی مانند استفاده از عینک، لنز، نوع چشم، یا لرزش سر میتوانند دقت دستگاه را کاهش دهند. در نتیجه، در برخی موارد بخشی از دادهها ممکن است قابل استفاده نباشد یا نیاز به روشهای جایگزین باشد.
برای مطالعات کیفی، ممکن است بررسی تعداد محدودی کاربر (مثلاً ۵ تا ۱۰ نفر) کافی باشد تا الگوهای کلی رفتار مشخص شوند. اما اگر هدف، تحلیل آماری دقیق و قابل تعمیم باشد، معمولاً به تعداد بیشتری شرکتکننده نیاز است (مثلاً ۲۰ نفر یا بیشتر) تا نتایج قابل اعتماد باشند.
از آنجا که ردیابی چشم اطلاعاتی دقیقی از افراد ثبت میکند، لازم است پیش از شروع تست، رضایت آگاهانه از شرکتکننده دریافت شود. او باید بداند چه دادههایی را ثبت میکنید و چگونه مورد استفاده قرار خواهد گرفت. همچنین دادهها باید محرمانه باقی بماند.
ردیابی چشم، یکی از روشهای مؤثر در تحلیل تجربه کاربری است که امکان مشاهده و ارزیابی رفتار دیداری کاربران را در تعامل با محصولات فراهم میسازد. این تکنیک، به جای تکیه بر حدس یا گزارشهای ذهنی کاربران، دادههایی عینی درباره نقاط تمرکز، میزان توجه و مسیر نگاه ارائه میدهد.
در این مقاله، مزایای کلیدی ردیابی چشم شامل بهبود طراحی از طریق شناسایی نواحی پرمکث و نادیدهگرفتهشده، تشخیص مشکلات پنهان در کاربری، افزایش تعامل و نرخ تبدیل، و ارتقای دسترسپذیری و تجربه شخصیسازیشده مورد بررسی قرار گرفت. همچنین به محدودیتهایی مانند عدم تفسیر دقیق چرایی رفتار، چالشهای فنی و فردی، الزامات آماری، و ملاحظات اخلاقی اشاره شد.
در مجموع، ردیابی چشم زمانی بیشترین اثربخشی را خواهد داشت که در کنار سایر روشهای تحقیق کاربر به کار گرفته شود و تحلیل آن با درک عمیق از زمینه، اهداف مطالعه و ویژگیهای مخاطب همراه باشد. بهرهگیری هدفمند از این ابزار میتواند نقش مهمی در بهبود کیفیت طراحی و تصمیمگیری مبتنی بر داده ایفا کند.
آیا تا به حال از ردیابی چشم در پروژههای خود استفاده کردهاید؟ فکر میکنید در کدام بخش از محصولتان بیشترین نیاز به تحلیل مسیر نگاه کاربر وجود دارد؟ تجربهتان را با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاه کاربران