تفاوت MVP و MLP

تفاوت MVP و MLP

«حداقل محصول قابل عرضه» و «حداقل محصول دوست‌داشتنی» استراتژی های توسعه محصول هستند که اهداف مختلفی را دنبال می‌کنند.

چه زمانی باید محصولمان را به بازار عرضه کنیم؟ آیا مرحله‌ای وجود دارد که بگوییم طراحی و توسعه محصول پایان یافته و آماده ارائه به مشتریان است؟ و اگر بخواهیم تا شکل‌گیری کامل محصول صبر کنیم چقدر هزینه، زمان و انرژی باید صرف کنیم؟ استراتژی‌های توسعه محصول رویکردهای مختلفی در رابطه با این سوالات دارند. مثلا استراتژی استارت‌آپ ناب (Lean Startup Strategy) بر راه‌اندازی سریع «حداقل محصول قابل عرضه» (MVP) و جمع‌آوری بازخورد کاربران و اعتبارسنجی طرح متمرکز است. یا در استراتژی تفکر طراحی (Design Thinking) «حداقل محصول دوست‌داشتنی» (MLP) در چرخه تولید محصول به بازار عرضه می‌شود.

حداقل محصول قابل اجرا (MVP) و حداقل محصول دوست‌داشتنی (MLP) دو مورد از محبوب‌ترین اصطلاحات در توسعه محصول و دنیای نوآوری هستند، اما مفاهیم و اهداف متفاوتی دارند.

 

MVP چیست؟

ساده‌ترین تعریف «حداقل محصول قابل عرضه» (Minimum Viable Product) این است که یک MVP‌ نسخه ساده شده‌ای از محصول و شامل ویژگی‌های اصلی و ضروری برای حل مشکل کاربران است تا بتوانیم اجرایی بودن آن را در بازار محک بزنیم. این اصطلاح توسط فرانک رابینسون (Frank Robinson) ابداع شد و توسط دو نام تاثیرگذار استیو بلنک (Steve Blank) و اریک ریس (Eric Ries) در طراحی محصول محبوب شد.

 

هدف اصلی MVP اعتبارسنجی سریع محصول و جمع‌آوری بازخورد از مشتریان بالقوه است. اطلاعات به دست آمده از بازخوردهای اولیه در جهت توسعه محصول استفاده می‌شود. فرض بر این است که محصول پس از ورود به بازار برای رسیدن به وضعیت مطلوب‌تر، تحت فرآیند تکرارشونده و سریع قرار می‌گیرد. اگر بازار محصول را غیرقابل‌استفاده یا نامطلوب تشخیص دهد، توسعه محصول رها می‌شود.

کاربردی بودن محصول MVP به تنهایی کافی نیست. محصول باید معتبر، مفید و خوشایند طراحی شود.

کاربردی بودن محصول MVP به تنهایی کافی نیست. محصول باید معتبر، مفید و خوشایند طراحی شود. (منبع: IxDF)

 

تا چه حد MVP را ساده کنیم؟

MVP باید فقط دارای با ارزش‌ترین ویژگی‌ها و مهم‌تر از همه باید کاملاً کاربردی باشد و بدون اشکال یا خرابی منتشر شود.

 

تصویر بالا یکی معروف‌ترین تصاویر در توضیح حداقل محصول قابل عرضه و ویژگی تکرارشونده متودولوژی‌های چابک و استارتاپ ناب است که توسط هنریک نیبرگ (Henrik Kniberg)  ترسیم شده است. ردیف اول تصور غلط و رایج در رابطه با توسعه محصول را نشان می‌دهد. کاربر به وسیله‌ای برای رفتن از نقطه الف به نقطه ب نیاز دارد اما در چند نسخه اول هیچ محصول قابل استفاده‌ای دریافت نمی‌کند و تنها در صورت انتشار نسخه نهایی نیاز او برآورده می‌شود. اما در ردیف دوم، اسکیت بورد می‌تواند به عنوان حداقل محصول قابل عرضه نیاز فرد یعنی جابجایی را برطرف کند. اگرچه کاربر رضایت کامل را ندارد ولی نیاز او پاسخ داده شده است.

 

مزایای MVP

چندین مزیت کلیدی نه تنها برای تیم طراحی بلکه برای شرکت و سرمایه‌گذار در صورت استفاده از فرآیند MVP وجود دارد:

  • کمتر هزینه می‌کنید: با یک MVP، بدون سرمایه‌گذاری منابع زیاد درجهت توسعه، می‌توانید بررسی کنید که محصول شما چقدر تقاضا دارد.
  • سریع‌تر اطلاعات جمع‌آوری می‌کنید: رویکرد MVP به تیم شما کمک می‌کند تا بر اساس بازخوردهای واقعی آنچه را که مشتریان واقعاً نیاز دارند، توسعه دهید.
  • از تلاش‌های بیهوده اجتناب می‌کنید: با تمرکز بر ایجاد حداقل ویژگی‌ها برای راه‌اندازی اولیه، از هدر رفتن ساعات کار تیم توسعه خود جلوگیری می‌کنید.
  • سریع‌تر وارد بازار شوید: راه اندازی MVP به شما امکان می‌دهد سریع‌تر وارد بازار شوید. شما می‌توانید فروش و کسب درآمد را زودتر از زمانی که منتظر محصول نهایی و با امکانات کامل باشید، شروع کنید.
  •  مزیت رقابتی به دست می‌آورید: اگر شرکت های دیگر به همان بازار چشم دوخته‌اند، اولین بودن با یک MVP به شما مزیت رقابتی می‌دهد و می‌توانید مشتریان اولیه را جذب کنید

 

چگونه MVP بسازیم؟

منبع: mantadesign

منبع: mantadesign

 

توسعه MVP تفاوت چندانی با توسعه محصول معمولی ندارد. مراحل یکسان است، اما اهداف، منابع و سرعت متفاوت است:

۱. شناسایی مشکل و نیاز کاربر

همه برنامه ها برای ساده کردن زندگی کاربران و حل مشکلات آن‌ها ایجاد شده‌اند. برای اینکه برنامه شما برای کاربرانتان ارزش ایجاد کند، باید درک درستی از موارد زیر داشته باشید:

    • اهداف بلند مدت
    • اهداف کوتاه مدت
    • معیارهای موفقیت

۲. تحلیل رقبا

بدون تجزیه و تحلیل دقیق بازار، نمی‌توانید تصویر کاملی از رقبا، کاربران و نیازهای آنها بدست آورید. شما باید راه‌حل‌های رقیب را بررسی و نقاط ضعف و قوت آن‌ها را شناسایی کنید.

۳. شناسایی مخاطبان هدف

مخاطب هدف، نیازها، نقاط درد و ترجیحات آنها را درک و شناسایی کنید. شناخت مخاطبان به شما کمک می‌کند ویژگی‌ها را اولویت‌بندی کنید و MVP خود را با نیازهای آن‌ها تنظیم کنید.

۴. اولویت بندی ویژگی‌های اصلی

ایده MVP این است که یک برنامه کاملاً کاربردی با عملکردهای اولیه توسعه دهید. به همین منظور شما باید ویژگی هایی را انتخاب کنید که بیشترین ارزش را برای مشتریان شما فراهم می‌کند. لیستی از تمام ویژگی‌هایی که می‌خواهید برنامه‌تان داشته باشد را یادداشت کنید، سپس مواردی که برای ایجاد یک محصول حداقلی ضروری هستند را انتخاب کنید.

۵. ساخت MVP

حداقل محصول قابل عرضه را توسعه دهید. دامنه محصول را محدود به ویژگی‌های اصلی نگه دارید و از کیفیت بالا و بدون اشکال برنامه اطمینان حاصل کنید. MVP ها باید کاربران را از اولین نصب و استفاده درگیر کنند، مشکلات آنها را برطرف کنند و آنها را تشویق کنند که به طور منظم از برنامه استفاده کنند.

۶. راه‌اندازی MVP

MVP را برای یک گروه منتخب از کاربران اولیه یا یک مخاطب هدف کوچک راه اندازی کنید.

۷. جمع آوری اطلاعات و بازخورد کاربر

به طور مداوم داده‌های کاربران و بازخوردهای اولیه آن‌ها را جمع‌آوری کنید.

۸. تجزیه و تحلیل نتایج و تکرار

داده‌های جمع‌آوری شده را برای شناسایی الگوها و زمینه‌های بهبود تجزیه و تحلیل کنید. از نتایج تحلیل اطلاعات برای تکرار و تقویت MVP خود در نسخه‌های بعدی استفاده کنید.

 

نمونه‌هایی از MVP

  • Dropbox

دراپ باکس یک نمونه کلاسیک از MVP است. این شرکت با یک مفهوم ساده شروع به کار کرد؛ به کاربران اجازه داد فایل‌های خود را در فضای ابری ذخیره کنند و از هر دستگاهی به آنها دسترسی داشته باشند. MVP دراپ باکس یک وب‌سایت مینیمالیستی بود که تنها تعداد انگشت‌شماری از ویژگی‌های اصلی را ارائه می‌کرد، اما به سرعت طرفداران زیادی را جمع آوری کرد و به شرکت کمک کرد تا ایده محصول خود را توسعه دهد.

  • Airbnb

در سال 2017، یک کنفرانس طراحی در سانفرانسیسکو برگزار شد. تیم Airbnb تصمیم گرفت در این رویداد اقامتگاه‌های ارزان خود را ارائه دهد و اطلاعات را در یک وب سایت ساده قرار داد. در مدت زمان کوتاهی، 3 مهمان علاقه‌مند شدند تا برای خدمات حداقلی هزینه کنند. این اتفاق باعث تقویت این بینش شد که مشتریان بالقوه مایل هستند برای اقامت در خانه دیگران به جای هتل هزینه بپردازند.

  • Facebook

در اواخر سال 2004، فیس بوک تعریف MVP در رسانه های اجتماعی بود. کاربران با داشتن پروفایلی ساده فرصتی عالی برای ارتباط با گروه اجتماعی خود داشتند. همین یک ویژگی برای تبدیل یک پروژه کوچک به یکی از بزرگترین شرکت های فناوری عمومی کافی بود.

 

MLP چیست؟

«حداقل محصول دوست‌داشتنی» (Minimum Lovable Product) بر ایجاد محصولی تمرکز دارد که مشتریان آن را دوست داشته باشند. هدف MLP فقط حل مشکل اصلی نیست، بلکه ایجاد محصولی لذت‌بخش برای استفاده است. MLP سطح بعدی توسعه محصول بعد از MVP است. MLP را می توان به عنوان محصولی تعریف کرد که تمام ویژگی ها و عملکردهای MVP را دارد اما عنصر جذابیت به آن اضافه شده است. این محصول نه تنها نیاز کاربر را پاسخ می‌دهد، بلکه استفاده از آن لذت‌بخش است.

MLP

منبع: planetary

 

اولویت MLP جلب همدلی مخاطبان آینده است. حداقل محصول دوست داشتنی توسط برایان هاف (Brian Haaff) در سال 2013 ارائه شد. نویسنده در کتاب «دوست‌داشتنی» (Lovability) خود بیان می‌کند که ایجاد شادی برای مشتریان به رشد کسب و کار در بلندمدت کمک می‌کند.

 

مزایای MLP

مزیت اصلی MLP این است که تجربه‌ای به یاد ماندنی و مثبت برای مشتری ایجاد می‌کند که منجر به افزایش وفاداری مشتری و افزایش فروش و رشد محصول شود.

 

چگونه MLP بسازیم؟

چند توصیه مهم در مورد توسعه MLP وجود دارد:

۱. تعریف چشم انداز و اهداف

با تعریف واضح چشم‌انداز محصول و اهدافی که می خواهید با MLP خود به آنها برسید شروع کنید. تعیین کنید که محصول شما چه مشکلی را حل می‌کند و چگونه برای زندگی کاربران ارزش ایجاد می‌کند.

۲. شناسایی مخاطبان هدف

مخاطب هدف خود را شناسایی کنید و نیازها، نقاط درد و ترجیحات آنها را شناسایی کنید. از این طریق می‌توانید محصول خود را متناسب با نیازهای آنها تنظیم کنید و ارتباط عاطفی معنادار با کاربرانتان ایجاد کنید.

۳. انجام تحقیقات کاربر

تحقیقات کاملی در مورد کاربر انجام دهید تا در مورد رفتارها، انگیزه ها و انتظارات مخاطبان هدف خود بینش کاملی به دست آورید. از نظرسنجی و مصاحبه برای جمع آوری بازخورد ارزشمند استفاده کنید.

۴. ایجاد پرسونای کاربر

بر اساس تحقیقات کاربر خود، پرسونا بسازید که نشان دهنده ویژگی ها، اهداف و نقاط درد مخاطب هدف شما باشد.

۵. اولویت‌بندی ویژگی‌ها

ویژگی های اصلی که با چشم انداز محصول شما مطابقت دارند را شناسایی کنید. از افزودن ویژگی های زیاد خودداری کنید. چرا که یک محصول بهم ریخته ممکن است تأثیر احساسی را کم کند.

۶. اولویت‌دهی به طراحی جذاب

روی طراحی تجربه کاربری (UX) برای ایجاد یک محصول بصری و بصری جذاب سرمایه‌گذاری کنید. در نظر بگیرید که چه چیزی کاربران را خوشحال می‌کند و محصول شما چه ارزش افزوده‌ای می‌تواند به مشتریان ارائه کند که در رقابت با محصولات مشابه، مخاطبان را جذب کند.

۷. توجه به جزئیات

جزئیات کوچک می‌توانند تفاوت بزرگی در ایجاد یک محصول دوست داشتنی ایجاد کنند. اطمینان حاصل کنید که هر جنبه از محصول شما، از ریز تعاملات گرفته تا پیام‌های خطا، به خوبی فکر شده و کاربر‌پسند است.

۸. تمرکز بر عملکرد و اعتبار

یک محصول دوست داشتنی باید کارآمد و قابل اعتماد باشد. اطمینان حاصل کنید که MLP شما روان کار می‌کند، به سرعت بارگیری می‌شود و عاری از اشکالات یا خطاهای مهم است.

۹. ایجاد محتوای جذاب

محتوای جذاب می‌تواند ارتباط عاطفی محصول شما را افزایش دهد. از تصاویر جذاب، داستان‌سرایی و عناصر تعاملی برای جذب کاربران استفاده کنید.

 

مقایسه MVP و MLP

انتخاب بین MVP و MLP به اهداف توسعه محصول بستگی دارد. اگر هدف اعتبارسنجی سریع محصول و جمع آوری بازخورد باشد، MVP ممکن است بهترین رویکرد باشد. از سوی دیگر، اگر هدف ایجاد محصولی باشد که مشتریان آن را دوست داشته باشند و وفاداری مشتری را افزایش دهند، MLP ممکن است گزینه بهتری باشد. در ادامه با جزییات بیشتر این دو رویکرد را با هم مقایسه می‌کنیم.

۱. اهداف

هدف MVP اعتبارسنجی راه‌حل‌ها، آزمایش ویژگی‌های اصلی و جمع‌آوری بازخورد کاربر است. با ساخت حداقل محصول قابل عرضه، نسخه ای کاربردی از محصول را به سرعت به بازار ارائه می‌کنیم و امکان تکرار سریع فرآیند بر اساس بازخوردهای کاربر برای ما فراهم می‌شود. در مقابل، MLP بر ایجاد محصولی تأکید دارد که نه تنها کاربردی باشد، بلکه قادر به برانگیختن احساسات مثبت و لذت در کاربران اولیه باشد. هدف اصلی MLP ایجاد ارتباط عاطفی با کاربران است.

۲. زمان و هزینه توسعه

ساخت یک MVP هم سریع‌تر و هم ارزان‌تر است. همچنین راه مناسبی برای آزمایش ایده کلی یک محصول قبل از سرمایه‌گذاری منابع گزاف برای ایجاد محصول نهایی است. با ساخت MVP ها می‌توانید به سوالاتی که در مورد برنامه دارید در بازه زمانی مناسب و روشی مقرون به صرفه پاسخ دهید.

۳. بازخورد کاربر

در هر دو رویکرد، بازخورد کاربر نقش مهمی ایفا می کند. MVP بازخورد را زود و اغلب برای شناسایی مشکلات احتمالی و اصلاح محصول از طریق تکرارهای متعدد جمع آوری می کند. MLP بازخورد کاربر را برای بهبود تجربه کاربر و تنظیم دقیق جذابیت عاطفی ترکیب می‌کند. هدف دستیابی به درک عمیق نیازها و ترجیحات کاربر است.

۴. ویژگی ها و عملکرد

MVP بر روی عملکردهای اصلی ضروری برای حل مشکل کاربر تمرکز می کند و اغلب ویژگی‌های اضافی را برای تسریع در راه‌اندازی محصول حذف می‌کند. برعکس، هدف MLP ایجاد یک تجربه کاربری لذت‌بخش است. هر ویژگی با دقت طراحی شده است تا احساسات مثبت را برانگیزد و سفری به یاد‌ماندنی برای کاربر ایجاد کند.

۵. عرضه به بازار

تأکید بر ویژگی‌های اساسی در محصول MVP، امکان عرضه سریع محصول و بهبود آن را در مراحل بعد فراهم می‌کند. در مقابل، MLP به دلیل توجه دقیق به تجربه کاربر، ممکن است به زمان توسعه طولانی‌تری نیاز داشته باشد.

۶. مخاطبان هدف

MVP مخاطبان گسترده‌تری را هدف قرار می‌دهد تا تناسب محصول با بازار را ارزیابی کند و بازخورد را از گروه متنوع‌تری از کاربران جمع‌آوری می‌کند. با این حال، MLP قصد دارد کاربرانی را مجذوب خود کند که نسبت به کاستی‌ها بخشنده‌تر هستند و احتمال بیشتری دارد که محصول را در میان گروه اجتماعی خود تبلیغ کنند.

 

کدام را انتخاب کنیم؟ MVP یا MLP؟

  • در برخی شرایط استفاده از MVP به جای MLP مناسب است.

۱. MVP گزینه خوب برای زمانی است که بودجه کمی دارید. شما می توانید با ایجاد MVP و صرف هزینه محدود یک ایده را آزمایش کنید و بازخورد اولیه مخاطبان را گردآوری کنید.

۲. MVP ها نیز در صورت محدود بودن زمان، احتمالاً انتخاب مناسبی هستند. توسعه یک MVP به اندازه یک MLP یا یک محصول نهایی طول نمی کشد.

۳. MVP ها همچنین می توانند زمانی مناسب باشند که شما محصولی منحصر به فرد و نوآورانه در دست تولید دارید و می‌خواهید یک ایده کاملاً جدید را با مخاطبان هدف خود آزامایش کنید. در این موارد، زمان اغلب فاکتور مهمی به شمار می‌رود.

۴. در نهایت، زمانی که محصول برای آزمایش بتا (Beta testing) ساخته شده است، MVP ها گزینه مناسبی هستند.

  • در برخی شرایط استفاده از MLP به جای MVP مناسب است.

۱. ممکن است شرکت‌های رقیب ایده مشابه محصول شما را پیاده‌سازی کرده باشند. در این شرایط ساخت MLP به جای MVP اولویت دارد. در این موارد، تمرکز بر جذب مخاطب است و شما به جای ساختن MVP برای آزمایش یک ایده که قبلاً توسط بازار تأیید شده است، یک MLP بسازید تا تجربه کاربری استثنایی را که ارائه می‌دهید تأیید کنید.

۲. همچنین در صورتی که یکی از اهداف اصلی شما ایجاد پایگاهی از مشتریان وفادار باشد، به جای MVP، یک MLP بسازید.

۳. برخی از توسعه‌دهندگان برنامه ابتدا یک MVP ایجاد می‌کنند و بعداً یک MLP را برای آزمایش و دریافت بازخورد در مورد تجربه کاربری یک محصول دنبال می‌کنند.

 

نتیجه‌گیری

MVP (حداقل محصول قابل عرضه) و MLP (حداقل محصول دوست‌داشتنی) استراتژی های توسعه محصول هستند که اهداف مختلفی را دنبال می‌کنند. هدف MVP ایجاد نسخه اولیه محصول با ویژگی‌های ضروری است. تمرکز اصلی آن تأیید فرضیه‌ها، جمع‌آوری بازخورد کاربران و کاهش ریسک‌های توسعه متمرکز است. با ساخت MVP  می‌توانیم به درک درستی از میزان تقاضا برای محصول برسیم. در این روش با دریافت بازخورد کاربران، فرآیند به صورت تکرارشونده در جهت بهبود ادامه پیدا می‌کند.

در مقابل، هدف MLP ایجاد یک ارتباط عاطفی قوی با کاربران، وفاداری مشتری و تعامل است. MLP به دنبال ایجاد یک تجربه کاربری لذت‌بخش است. هر دوی این استراتژی ها جایگاه خود را در فرآیند توسعه محصول دارند و می توان از آنها برای تکمیل یکدیگر برای ساخت محصولات موفق و کاربر محور استفاده کرد.

 

منابع

این محتوا را به اشتراک بزارید:
دیدگاه کاربران