ابزار Keystroke Level Modeling) KLM) در مواقعی که امکان تست با کاربران واقعی وجود ندارد، به عنوان یک ابزار ساده و مؤثر برای تخمین زمان اجرای طراحیها (بدون اشتباه) به کار میرود. این ابزار به طراحان این امکان را میدهد که با اختصاص زمان به اقدامات مانند کلیک و فشردن دکمه، زمان انجام وظایف مختلف را پیشبینی کرده و عملکرد طرحها را مقایسه نمایند. KLM به عنوان یک ابزار مفید در مراحل ابتدایی طراحی برای شناسایی و حل مشکلات احتمالی مورد استفاده قرار میگیرد.
مدل KLM در طراحی تجربه کاربری، وظایف کاربر را با تجزیه و تحلیل هر کلیک یا زدن دکمه و تخمین مدت زمان کار، ساده میکند. این مدل، زمانهای استانداردی را به عملکردهای مختلف کاربر، مانند فشردن دکمه یا کلیک ماوس، اختصاص میدهد. همچنین به طراحان کمک میکند تا کارایی تعاملات کاربر را تجزیه و تحلیل کنند. همچنین ابزاری برای پیشبینی و بهبود تجربه کاربر با درک زمان مورد نیاز برای اقدامات خاص است.
حدود چهل سال پیش، محققانی چون XEROX PARC و Carnegie Mellon با توسعه مدلسازی Keystroke Level (KLM) به بررسی زمانهای کاربران در تعامل با رایانهها پرداختند. این مدل جزء تکنیکهای مدلسازی شناختی GOMS بوده و محققانی نظیر Card، Moran و Newell در کتاب “روانشناسی تعامل انسان با رایانه” به شرح آن پرداختند. نتایج نشان داد که تعداد محدودی از اپراتورها قادر به انجام اکثر کارهای کاربری روی رایانه هستند. KLM به عنوان ابزاری برای پیشبینی زمان کاربران ماهر (بدون خطا)، با دقت ۱۰-۲۰٪ نسبت به زمان واقعی عمل میکند.
ابتدا لازم است وظایف را به اقدامات کوچکتر تقسیم کرده سپس زمان مربوط به هر عملگر را در تعداد کل آن عملگر ضرب کنیم و در نهایت همه زمانها را باهم جمع کنیم.
درک بهتر از تعاملات کاربران با سیستم، نیاز به افزودن عملیات ذهنی یا M به مدل KLM دارد. این اقدام به ما این امکان را میدهد که حجم کار شناختی، پیچیدگی کار، کارایی، تجربه کاربری و عملکرد تعاملات را بهبود بخشیم.
M در نقاط تصمیمگیری مانند بازیابی اطلاعات، طراحان میتوانند تلاشهای ذهنی کاربران را درک کرده و تجربه کاربری را بهبود بخشند.
این مزایا در مجموع به اثربخشی KLM در افزایش تجربه کلی کاربر در طراحی تجربه کاربری کمک میکند.
در حالی که KLM کاربرد خود را دارد، این محدودیتها موقعیتهایی را برجسته میکنند که ممکن است روشهای جایگزین یا مکمل برای ارزیابی طراحی تجربه کاربری جامع لازم باشد.
مدل KLM، یک ابزار مؤثر در طراحی تجربه کاربری است که با تمرکز بر اجزای شناختی و حرکتی، زمان تکمیل کار و عملکرد تعامل با کاربر را تخمین میزند. این مدل با ارائه بینشهایی درباره کاربردپذیری رابطها، به طراحان کمک میکند. با این حال، KLM دارای محدودیتهایی نیز است. سادگی و استفاده از پارامترهای ثابت ممکن است تنوع و پیچیدگی رفتارهای واقعی کاربران را کامل نشان ندهد. این مدل، در زمینههای خاصی از طراحی ممکن است محدودیت داشته باشد. از نظر عملی، ترکیب KLM با سایر روشهای ارزیابی، به طراحان این امکان را میدهد که یک رویکرد جامعتر و اثربخشتر در طراحی تجربه کاربری اتخاذ کنند.
دیدگاه کاربران