تصور کنید شما در حال جستجو برای خرید خانهای هستید که نه تنها مناسب بودجه شما باشد، بلکه نیازهای زندگی شما را نیز برآورده کند. استفاده از دیاگرامهای همبستگی میتواند به شما کمک کند تا فرآیند تصمیمگیری را سازماندهی و تسهیل بخشد. برای شروع، اطلاعات مختلفی مانند مساحت خانه، قیمت، سال ساخت، موقعیت مکانی و نزدیکی به امکانات مهم مانند مدارس، پارکها و مراکز خرید را جمعآوری کنید. سپس، هر یک از این ویژگیها را بر روی یادداشتهای چسبناک نوشته و بر اساس دستهبندیهای مرتبط مانند «موقعیت مکانی»، «امکانات»، و «بودجه» دستهبندی کنید. این روش به شما امکان میدهد تا بتوانید گزینههای موجود را بر اساس اولویتهای شخصی خود بررسی و مقایسه کنید، و در نهایت گزینهای را انتخاب کنید که بهترین تطابق را با نیازها و خواستههای شما داشته باشد. به این دستهبندی، نمودار وابستگی میگویند.
نمودار همبستگی، ابزاری عالی برای سازماندهی دادهها و یافتههای تحقیق است. این روش به شما امکان میدهد تا اطلاعات را به گروههای منطقی تقسیم کرده و آنها را دقیقتر تحلیل کنید. سپس میتوانید بر اساس درک عمیقتری که از این تجزیه و تحلیل به دست میآورید، برنامههای عملی تدوین کنید. به این ترتیب، نمودار همبستگی به شما کمک میکند تا از میان انبوهی از اطلاعات، نکات کلیدی و مفیدی را استخراج نموده و راهبردهای مؤثری را پیادهسازی کنید.
نمودار وابستگی که جیرو کاواکیتا Jiro Kawakita در دهه ۱۹۶۰ اختراع کرد و به آنها روش KJ میگویند، برای کمک به اولویتبندی کارها و بهبود تصمیمگیریهای گروهی زمانی که منابع محدود هستند، به کار میروند. در دهه ۱۹۷۰، این نمودارها به عنوان بخشی از هفت ابزار اصلی مدیریت و برنامهریزی در ژاپن استفاده شدند و نقش مهمی در بهبود فرایندهای کنترل کیفیت داشتند.
نمودار همبستگی یک روش ساده برای مرتب کردن اطلاعات است که در مراحل مختلف کار با تجربه کاربری (UX) به کار میرود. این روش میتواند از ابتدای تحقیقات تا زمانی که طراحی نهایی شود، مفید باشد. به وسیله این روش، افراد یا گروهها میتوانند:
اگرچه میتوان این نمودار را به تنهایی تهیه کرد، اما وقتی یک گروه با هم روی آن کار میکنند نتایج بهتری به دست میآید. کار گروهی به بحث بیشتر کمک میکند و در تصمیمگیریها موثر است، به همین دلیل این روش برای گروهها توصیه میشود.
در مرحله اول استفاده از نمودارهای وابستگی، تیم میکوشد تا مجموعهای وسیع از ایدهها، مشاهدات یا دادهها را جمعآوری کند. این دادهها به صورت یادداشتهای چسبان نوشته شده و بدون ترتیب خاصی روی دیوار یا تختههای دیجیتال نصب میشوند. انواع یادداشتها شامل مستندسازی مشاهدات تحقیق، ایدهپردازی برای طراحی، و ایجاد استراتژیها است، که هر کدام به شیوهای خاص به اشتراک گذاشته میشوند تا تسلط برخی افراد در جلسه کاهش یابد. تیمها معمولاً بین ۵ تا ۱۰ دقیقه زمان دارند تا ایدههای خود را بر روی یادداشتهای چسبان به ثبت برسانند و گاهی اوقات از یادداشتهای رنگی استفاده میکنند تا دستههای مختلف اطلاعات را نشان دهند. این فرآیند به کاهش تجزیه و تحلیل بیش از حد و ارتقاء تنوع دیدگاهها کمک میکند.
در فرآیند استفاده از یادداشتهای چسبان در جلسات، اعضای تیم پس از نصب یادداشتها، آنها را به صورت مشترک در خوشههایی بر اساس موضوعات مختلف سازماندهی میکنند. این مرحله نیاز به ذهنی باز دارد، چرا که اجماع کامل بر سر گروهبندی یادداشتها همیشه وجود ندارد. فرآیند گروهبندی ممکن است تحت رهبری تسهیلگری صورت پذیرد تا تمرکز تیم حفظ شود. مهم است که به دستهبندیهای کوچک نیز توجه شود، زیرا آنها نیز ممکن است ایدههای ارزشمندی داشته باشند. این خوشهها میتوانند شامل موضوعاتی مانند کاربردپذیری، ناوبری، ویژگیهای دسترسی و استراتژیهای UX باشند که به تیم کمک میکنند تا استراتژیهای موثرتری برای طراحی تجربه کاربری ارائه دهند.
در مرحله پایانی نمودار، تیم، خوشهها را بازبینی و اولویتبندی میکند تا مشخص شود بر روی کدام ایدهها باید تمرکز کرد. این فرآیند کمک میکند تا از کند شدن پیشرفتها در پروژهها جلوگیری شود. تیم برای هر دستهبندی اقدامات مورد نیاز را مستندسازی کرده و به خوشههای اصلی رأی میدهد، که این اقدامات شامل تحقیقات بیشتر، رفع مشکلات و تکرارهای طراحی میشود. برای اطمینان از پیگیری اقدامات، یک نفر به عنوان ناظر تعیین میشود. در نهایت، مستندسازی دقیق نمودار قرابت و ذخیرهسازی آن برای مراجعههای آتی ضروری است، و گفتگوهای انجام شده در جلسه اغلب از خود نمودار نهایی اهمیت بیشتری دارند.
به مثال زیر، توجه کنید:
فروشنده یک فروشگاه مواد غذایی برای دستهبندی اقلام، نوشیدنیها را در یک گروه و میوهها را در گروه دیگری قرار میدهد. یک تولید کننده ممکن است نگران این باشد که هر محصول از چه موادی تشکیل شده است. پس ممکن است سیب را با آب سیب و انگور را با آب انگور گروهبندی میکند. یک متخصص تغذیه هم نگران گروههای غذایی اصلی است. در این مورد، شاید آب هویج را در دسته سبزیجات قرار داده و همه موارد دیگر به عنوان میوه در کنار هم قرار گیرند. واضح است که یک تیم ساخت نمودار وابستگی، باید هدف داشته باشند. گاهی اوقات، هدف واضح است، اما در شرایطی ممکن است مبهم باشد.
روش تطبیق کلمات کلیدی، ایدهای برگرفته از فرآیند دستهبندی یادداشتهای چسبان است که بر اساس قرار دادن کلمات مشابه در یک گروه تمرکز دارد، به عنوان مثال در یک فروشگاه مواد غذایی، سیب و آب سیب میتوانند در یک دسته قرار گیرند. با این حال، این روش ممکن است به دستهبندیهای سطحی و ناکارآمد منجر شود که برای تیمها مفید نباشد. برای کاهش این مشکل و بهبود کیفیت دستهبندیها، دو روش موثر پیشنهاد شده است:
تسهیلکنندگان در جلسات UX باید هوشیار باشند تا از بروز تفکر گروهی جلوگیری کنند. وجود تنوع در نظرات از نقشها و زمینههای مختلف، مزیت اصلی جلسات است. برجسته شدن افرادی با نفوذ بیش از حد میتواند این مزیت را کاهش دهد. این افراد ممکن است به سه دسته تقسیم شوند:
این افراد میتوانند بر ایدهها و ظهور استراتژیهای نوآورانه اثر بگذارند. راه حلی ساده برای این مشکل، سکوت در مراحل اولیه دستهبندی یادداشتها است تا اجازه دهد استراتژیهای مختلف به طور طبیعی شکل گیرند. تسهیلکنندگان باید مراقب باشند تا در صورت نیاز، سکوت را به کار گیرند تا از سلطه یک فرد یا گروه خاص بر جلسه جلوگیری کنند.
نمودار وابستگی به عنوان یک ابزار کلیدی در طراحی تجربه کاربری (UX)، نقش بسزایی در فرآیند فهم و تحلیل دادههای پیچیده و گسترده دارد. این روش، با سازماندهی اطلاعات در دستهبندی کردن، به تیمهای طراحی امکان میدهد تا الگوهای پنهان در دادهها را شناسایی کنند و بر اساس آنها، راهکارهایی نوآورانه و مؤثر را طراحی نمایند. استفاده از نمودار وابستگی به طراحان کمک میکند تا درک عمیقتری از نیازها و انتظارات کاربران به دست آورند، به این ترتیب میتوانند تجربه کاربری را به گونهای بهینهسازی کنند که واقعاً پاسخگوی نیازهای کاربران باشد. به علاوه، این روش به تقویت همکاری و تعامل در بین اعضای تیم کمک میکند، چرا که همه اعضا در فرآیند جمعآوری و دستهبندی اطلاعات مشارکت دارند. در نهایت، نمودار وابستگی نه تنها به بهبود فرآیندهای طراحی کمک میکند، بلکه زمینهساز ارتقاء کیفیت نهایی محصولات و خدمات UX میگردد.
دیدگاه کاربران