تجربه کاربری ناب چیست؟ (Lean UX)

تجربه کاربری ناب چیست؟ (Lean UX)

رویکردی که تمرکز خود را بر تحویل ارزش به کاربران از طریق آزمایش سریع، دریافت بازخورد مداوم و تمرکز بر نتایج قرار می‌دهد.

در متدهای قدیمی طراحی تجربه کاربری، مدیریت پروژه بر اساس نیازها و تحویل دقیق خروجی‌ها انجام می‌شود. هدف آن روش‌ها این است که به نیازهایی که در شروع پروژه تعیین شده‌اند پاسخ مناسبی داده شود. اما تکنیک‌های تجربه کاربری سنتی امروزه کارایی لازم را ندارند. پروژه های زیادی وجود دارند که به علت تغییرات شدیدی که در آخرین لحظات اعمال می‌شود و فشار زیاد مالی به شرکت تحمیل می‌کند، شکست خورند. در دنیای تجربه کاربری، تغییرات دیرهنگام می تواند پروژه طراحی محصول را شکست دهد.

اما روش‌های جدید مدیریت و توسعه محصولات مانند تجربه کاربری ناب متفاوت هستند. شما روی تحویل دقیق بخش‌های پروژه متمرکز نیستید. هدف طراحی و توسعه سریع محصول با منابع محدود است تا بیشترین رضایت از مشتریان کسب شود. اساساً تجربه کاربری ناب و سایر اشکال تجربه کاربری همگی یک هدف را در ذهن دارند: ارائه تجربه کاربری عالی.

چرخه تجربه کاربری ناب

چرخه تجربه کاربری ناب

 

تجربه کاربری ناب چیست؟

تجربه کاربری ناب یک رویکرد به طراحی تجربه کاربری با محوریت همکاری و به صورت تکرارشونده است که تمرکز خود را بر تحویل ارزش به کاربران از طریق آزمایش سریع، دریافت بازخورد مداوم و تمرکز بر نتایج قرار می‌دهد. در این روش طراحان بر اساس شهود یا ترجیحات خود تصمیم نمی‌گیرند و فقط فرضیه‌ها، تیم طراحی را هدایت می‌کنند. متدولوژی تجربه کاربری ناب توسط گوتلف (Gothelf) در سال ۲۰۱۳ مطرح شد. این روش از اصول فکری  متدولوژی استارتاپ ناب (Lean Startup)، چابک (Agile) و فرآیند تفکر طراحی (Design Thinking) نشات می‌گیرد.

نکات کلیدی تجربه کاربری ناب

نکات کلیدی تجربه کاربری ناب

 

اصول فکری استارتاپ ناب به سه شکل در تجربه کاربری ناب ظهور می‌کند:

۱. جلوگیری از هدررفت (Waste): به جای ساخت مستندات جامع، خروجی‌هایی ایجاد کنیم که به درک مشترکی از محصول واقعی منجر شود.

۲. ایجاد سیسم هماهنگ و مشارکتی (Collaborative): تجربه کاربری ناب نیاز به سطح بیشتری از همکاری با کل تیم دارد. بین اعضای تیم‌های مختلف از طراحان، توسعه‌دهندگان و مدیران سیستمی مشارکتی و هماهنگ ایجاد کنیم تا بتوانند همکاری گسترده‌ای با یکدیگر داشته باشند.

۳. آزمایش مستمر و تکرارشونده (Iterative): به جای اتکا به یک طرح خاص، ایده‌ها به صورت مستمر آزمایش می‌شوند. هدف اصلی، تمرکز بر دریافت بازخورد در سریع‌ترین زمان است تا بتوان از نتایج آن برای تصمیم گیری سریع استفاده کرد.

 

چرا فرضیه‌ها در تجربه کاربری ناب اهمیت دارند؟

Lean UX به ‌جای اینکه یک محصول را به‌عنوان مجموعه‌ای از ویژگی‌ها در نظر بگیرد، به محصول به‌عنوان مجموعه‌ای از فرضیه‌ها نگاه می‌کند که باید تأیید شوند. به عبارت دیگر، ما این موضوع را پیش فرض قرار نمی‌دهیم که می‌دانیم کاربر چه می خواهد.

تصور کنید شما در جلسه ای با سایر همکاران خود هستید و همه به این نتیجه رسیده اید که یک ایده برنده قطعی است. شما و اعضای تیمتان روی این ایده بزرگ کار می‌کنید. مقدار زیادی پول خرج می‌کنید، ساعت‌های زیادی سرمایه‌گذاری می‌کنید و در نهایت، محصولی برای انتشار دارید. در مرحله بعد شما چه کاری انجام‌ می‌دهید؟ آن را منتشر می کنید. اما به زودی متوجه می شوید که ایده قطعاً برنده نیست.

فرضیه‌ها و اعتبارسنجی به ما کمک می‌کنند بدانیم که آیا محصولاتی را که کاربران می‌خواهند و به آن نیاز دارند را تولید می‌کنیم یا خیر. اساس Lean UX زیبایی ایجاد یک فرضیه این است که اگر روزی از کسی بشنوید که بگوید «فکر نمی‌کنم این ایده کار کند»، داده‌های آزمایش حقیقت را به همه نشان می‌دهد. با آزمودن تمام فرضیه ها، از هرگونه اختلاف نظر و تعارض جلوگیری می‌شود.

 

فرآیند تجربه کاربری ناب

همانطور که اشاره شد، هدف روش تجربه کاربری ناب، ایجاد مستندات و خروجی‌های قابل تحویل نیست، بلکه هدف ایجاد بهبود برای رسیدن به نتیجه مطلوب است. بنابرانی به جای تمرکز بر نیازها، کار را با حدس و گمان شروع می‌کنیم. فرض‌ها را به فرضیه تبدیل می‌کنیم. از طریق روش‌های مختلف، فرضیه‌ها اعتبارسنجی شده و در نهایت با سنجش نتایج، میزان دستیابی به نتیجه مطلوب را مشخص می‌کنیم.

تجربه کاربری ناب توسط سه مفهوم اصلی هدایت می شود: فکر کنید، بسازید و بررسی کنید. تجربه کاربری ناب چرخه‌ای است که با هربار تکمیل آن چرخه، دوباره شروع می‌شود، محصول بهبود می‌یابد و پیشرفت می‌کند.

سه مفهوم و مرحله در چرخه تجربه کاربری ناب: تفکر، ساختن، ارزیابی

سه مفهوم و مرحله در چرخه تجربه کاربری ناب: تفکر، ساختن، ارزیابی

 

مرحله تفکر

  • بیان مساله

برای نتیجه‌محور بودن روش تجربه کاربری ناب، از ابزاری به نام «بیان مساله» استفاده می‌شود که نقطه شروع پروژه به حساب می‌آید. این بیانیه با مشخص کردن چشم اندازها و محدودیت‌ها، به تیم کمک می‌کند تا تمرکز را از خروجی (مثلا ایجاد قابلیت احراز هویت تک مرحله‌ای) به نتیجه مطلوب (مثلا افزایش  تعداد کاربرانی که برای سرویس x ثبت نام می‌کنند) تغییر دهند.

بیان مساله می تواند به این شکل باشد:

[خدمت/محصول ما] برای رسیدن به [هدف‌های] طراحی شده است. ما مشاهده کرده‌ایم که [محصول/خدمات/سازمان] این [اهداف/نیازها] را برآورده نمی‌کند، که باعث [این اثر نامطلوب] می‌شود. چگونه می‌توانیم [محصول/خدمات/تیم/سازمان] را بهبود دهیم تا ما بر اساس [معیارهای قابل اندازه‌گیری] موفق‌تر باشد؟

 

  • حدس و گمان ها (مفروضات)

پس از بیان مساله، می توانید شروع به تولید حدس و گمان کنید. این کار باید به صورت گروهی توسط تمام اعضای تیم صورت گیرد. معمولا حدس‌های زیادی در بیان مساله وجود دارد که باید توسط اعضای تیم اولویت‌بندی شده و اصلی‌ترین آن‌ها پیدا شود. هدف اصلی این است که دیده گسترده‌ای پیدا کنید و حدس‌های مربوط به ابعاد مختلف محصول را بررسی کنید. عباراتی مانند موارد زیر به شما در ایجاد مفروضات کمک می‌کند:

  • معتقدم مشتریان نیاز دارند که ….
  • این نیاز‌ها را می‌توان از طریق …. حل کرد
  • اصلی‌ترین ارزشیک که مشتری از خدمت ما می‌خواهد این است که ….
  • اکثر مشتریان را از طریق …. به دست خواهم آورد

 

  • فرضیه

مرحله بعدی پس از بیان مساله، شناسایی و انتخاب مفروضات اصلی ایجاد فرضیه‌ها است. برای آزمایش یک فرض، به سادگی آن را به یک فرضیه تبدیل می‌کنید. قالب بیانیه فرضیه به شکل زیر دارای دوبخش است: آنچه فکر می‌کنید درست است و بازخوردی که از بازار نیاز دارید:

ما معتقدیم که [این حدس درست است] وقتی که بازخورد زیر را از بازار بگیریم، می‌توانیم [درست یا غلط بودن] را متوجه شویم

این هدف در صورتی حاصل می شود که [این کاربران] با این [ویژگی] با موفقیت [به این نتیجه] دست یابند.

مثلا فرضیه ممکن است به این صورت باشد:

ما بر این باوریم که اگر مشتریان جدید (مخاطبان هدف شما) با موفقیت یک دکمه (ویژگی) فراخوان بزرگتر را شناسایی کنند، نرخ تبدیل ۲۵٪ (نتیجه) افزایش می یابد.

مراحل ایجاد فرضیه: تبدیل مفرضات به فرضیه- تعریف فرضیه- جمع‌آوری اطلاعات

مراحل ایجاد فرضیه: تبدیل مفرضات به فرضیه- تعریف فرضیه – جمع‌آوری اطلاعات

 

مرحله ساخت

  • حداقل محصول قابل دوام (MVP)

Minimum viable product به معنای طراحی حداقل محصول قابل دوام است. به عبارتی، حداقل چیزی است که برای جذب مخاطب و شروع یک حلقه تکرار بازخورد نیاز دارید. MVP ممکن است یک صفحه فرود برای محصولی باشد که هنوز وجود ندارد تا علاقه مشتری را بسنجد یا وایرفریمی با کیفیت پایین از ویژگی‌های اصلی باشد. آنچه مهم است این است که شما چیزی می‌خواهید که نماد روح محصول باشد. می‌توانید با تایید هسته اصلی مطمئن شوید که محصول می‌تواند رشد کند. هدف اصلی ایجاد پایه‌ای محکم است که همه چیز می‌تواند روی آن تکیه کند.

 

مرحله تست و ارزیابی

تست ستون فقرات و آخرین مرحله در حلقه تجربه کاربری ناب است. در این مرحله MVP را با مخاطبان خود آزمایش و آن را رد یا تایید می‌کنید، دانش جدید خود را به مرحله فکر باز می گردانید و چرخه را دوباره شروع می‌کنید. تست به شما کمک می‌کند نحوه تعامل کاربران با محصول‌تان را درک کنید. روش ها و ابزارها برای انجام تست متنوع هستند و لزوماً افراد زیادی را نیز شامل نمی‌شود.

مزایای ارزیابی: فهم نحوه تعامل کاربران- تنوع روش‌های انجام تست- امکان انجام تست‌های بدون ناظر با هزینه کمتر

مزایای ارزیابی: فهم نحوه تعامل کاربران – تنوع روش‌های انجام تست- امکان انجام تست‌های بدون ناظر با هزینه کمتر

 

مزایای تجربه کاربری ناب

  • مقرون به صرفه است

شما با اتخاذ روش تجربه کاربری ناب در هزینه خود صرفه جویی می‌کنید. به جای اتلاف سه ماه زمان گرانبها در پروژه ای که به جایی نمی‌رسد، به کمک این روش تیم شما بر موارد مهم متمرکز می‌شود. تصمیمات بارها و بارها تأیید می‌شوند و پایه‌ای محکم ایجاد می‌کنند که می‌توان بر اساس آن یک محصول ساخت.

منبع: uxdesign

منبع: uxdesign

لورا کلاین، نویسنده Build Better Products، در کتاب خود از شرکت Webvan نام می برد. آنها ۴۰۰ میلیون دلار برای طراحی و تولید سیستم انبار خودکار خواربار خرج کردند و در نهایت متوجه شدند که کاربران هنوز آمادگی خرید آنلاین خواربار خود را ندارند. به تمام وقت و پول هدر رفته فکر کنید.

 

  • در وقت شما صرفه جویی می‌شود

تجربه کاربری ناب به جای ماه‌ها توسعه خدمات محصول بر روی راه حل‌های سریع تمرکز می کند و علاوه بر کاهش بودجه شما، باعث صرفه جویی زیادی در زمان نیز می‌شود. همچنین به علت ماهیت مشارکتی روش تجربه کاربری ناب، دیگر تهیه اسناد طولانی یا رفت و برگشت بی پایان با توسعه دهندگان وجود ندارد.

منبع: uxdesign

منبع: uxdesign

 

  • کاربر محور است

همپوشانی زیادی با طراحی کاربر محور (User Centered Design) و تجربه کاربری ناب وجود دارد. UCD مانند تجربه کاربری ناب تکرارشونده است و هر دو بر روی کاربر و نیازهای او در هر مرحله از فرآیند طراحی تمرکز دارند. هر دو روش‌ها اهمیت زیادی به اعتبار سنجی می‌دهند. هر دو رویکرد طراحان را تشویق می‌کنند تا از محصول فاصله بگیرند و از تست و آزمایش برای اعتباربخشی به فرضیات استفاده کنند.

منبع: uxdesign

منبع: uxdesign

 

  • داده محور است

در تجربه کاربری ناب مفروضات مورد آزمایش قرار می‌گیرند. در این متدلوژی به جای حدس زدن در مورد ویژگی‌ها یا طراحی‌های جدید، برای تصمیم‌گیری به داده‌ها تکیه می‌شود. این امر از توسعه خدماتی که باعث ناکارآمدی محصول و کاهش کیفیت آن می‌شود، جلوگیری می‌کند.

منبع: uxdesign

منبع: uxdesign

 

نتیجه‌گیری

تجربه کاربری ناب رویکردی بر طراحی تجربه کاربری است که بر تحویل ارزش به کاربران تاکید می‌کند. در این رویکرد، همکاری و همفکری بین اعضای تیم از جمله طراحان، توسعه‌دهندگان و مدیران محصول بسیار مهم است. بعلاوه، طراحی تجربه کاربری را باید به صورت مداوم و تکرارشونده انجام داده و بازخورد کاربران را به عنوان یکی از اصول اساسی در نظر گرفت. از دیگر نکات کلیدی این رویکرد می‌توان به تجربه ساختن فرضیه‌ها و آزمایش‌های سریع، تعیین نتایج قابل اندازه‌گیری و تمرکز بر بهبود مداوم اشاره کرد.

 

منابع

این محتوا را به اشتراک بزارید:
دیدگاه کاربران