تصور کنید وارد یک وبسایت جدید میشوید. همه چیز مرتب و جذاب به نظر میرسد، اما وقتی میخواهید از سایت استفاده کنید، با مشکلاتی مواجه میشوید: دکمهها گیجکنندهاند، پیامهای خطا مبهم هستند و نمیتوانید به راحتی مسیر خود را پیدا کنید. حال تصور کنید وبسایت دیگری را باز میکنید که از همان ابتدا شما را با پیامهای واضح و دقیق راهنمایی میکند، دکمهها و لینکها کاملاً مشخص هستند و هر مشکلی که پیش میآید، با توضیحات روشنی حل میشود. تفاوت این دو تجربه ناشی از دو عنصر اساسی در طراحی محصول است: استراتژی محتوا و یوایکس رایتینگ.
استراتژی محتوا به برنامهریزی و مدیریت محتوای سایت برای همسویی با اهداف کسبوکار و نیازهای مخاطبان میپردازد، در حالی که نویسندگی تجربه کاربری (UX Writing) ایجاد متنهای دقیق و مختصری است که کاربران را در تعامل با سایت راهنمایی میکند. این دو عنصر با هم کار میکنند تا تجربهای بینظیر و کاربرپسند برای بازدیدکنندگان وبسایت ایجاد کنند. در این مقاله، به بررسی تفاوتها و اهمیت هر یک از این دو عنصر در طراحی تجربه کاربری میپردازیم.
استراتژی محتوا شامل برنامهریزی، توسعه و مدیریت محتوای متنی است تا اهداف کسبوکار و نیازهای مخاطبان را برآورده کند. این فرآیند شامل تعیین نوع محتوا، دلیل ایجاد آن، فرد مسئول ایجاد آن، روش ایجاد و مکان انتشار و توزیع آن میشود. هدف اصلی استراتژی محتوا ایجاد محتوای منسجم و هدفمند است که با استراتژی کلی کسبوکار همخوانی داشته باشد.
استراتژیستهای محتوا از ابزارهای تحلیل، تستهای کاربردپذیری متمرکز بر محتوا و نظرسنجیها استفاده میکنند تا نیازها و اثربخشی محتوای داخلی و خارجی را درک، اندازهگیری کنند. محققان و نویسندگان UX نیز اغلب در این فعالیتها شرکت میکنند تا از یافتهها در کار خود بهره ببرند. استراتژیستهای محتوا همچنین نظارت بر انتشار و مدیریت محتوا در پلتفرمهای مختلف را بر عهده دارند.
استراتژیستهای محتوا از روشهای زیر استفاده میکنند:
فهرستبندی و ارزیابی محتوا: ارزیابیهای منظم، مشخص میکنند چه محتوایی وجود دارد و در کجا قرار دارد. این ارزیابیها به استراتژیستها کمک میکند تا برنامههای خود را برای رسیدن به اهداف محتوایی تنظیم کنند. همچنین، این ارزیابیها تضمین میکنند که محتوا مؤثر، مرتبط و بهروز باشد و در نهایت، محتوای بیربط حذف شود.
عملیات و جریانهای کاری محتوا: استراتژیستهای محتوا، از یک تقویم برای برنامهریزی انتشار محتوا (Editorial Calendar) استفاده میکنند. آنها جریانهای کاری را مرحله به مرحله مدیریت کرده و ابزارهایی را برای کمک به دستیابی اهداف خاص به فرآیند محتوا، معرفی میکنند.
ساختاردهی محتوا: طراح استراتژی محتوا سیستمهای محتوایی برای کانالها و فرمتهای مختلف طراحی میکنند. آنها با استفاده از روشهای معماری اطلاعات، طبقهبندی محتوا را تعیین کرده و مشخص میکنند که محتوای جدید چگونه در این سیستم قرار میگیرد و چگونه میتوان محتوا را بهطور کارآمد در پلتفرمهای مختلف مقیاس یا استفاده مجدد کرد.
یک سازمان میتواند برای انواع مختلف متون یک استراتژی محتوا ایجاد کند. به عنوان مثال، یک تیم ممکن است مختص استراتژی محتوای بازاریابی باشد و تیم دیگری بر روی استراتژی محتوا برای متون مرتبط با محصولات کار کند. هر یک از این زیرمجموعههای استراتژی محتوا، دارای اهداف، جریانهای کاری و معیارهای خاص خود بوده که با هم متفاوت هستند، اما نوع فعالیتهایشان مشابه است.
Airbnb با استفاده از دادهها، تجربه کاربری شخصیسازی شدهای را ارائه میدهد. این شرکت اطلاعات کاربران را تحلیل میکند تا فهرستهایی مطابق با ترجیحات و تاریخچه جستجوی هر کاربر ایجاد کند. این کار باعث میشود کاربران راحتتر بتوانند اقامتگاه مورد نظر خود را پیدا کنند و رزروهای بیشتری انجام شود. همچنین، این روش کاربران را بیشتر در پلتفرم نگه میدارد و نرخ بازگشت(Retention Rate) آنها را افزایش میدهد.
استراتژی محتوای UX در دراپباکس یک نمونه عالی از ارائه محتوای جذاب با رویکردی منحصر به فرد است. دراپباکس از تصاویر طنزآمیز و بازی با کلمات برای انتقال پیامهای خود استفاده میکند که آنها را از سایر شرکتهای نرمافزاری متمایز میکند. این استراتژی به محصول فنی آنها شخصیت میبخشد و تجربه کاربری شخصیسازیتری ایجاد میکند. همچنین، این روش موضوعی نسبتاً خشک را سرگرمکننده و جذابتر میکند و کاربران را فعالانهتر به استفاده از محصول ترغیب میکند.
استراتژی محتوای نایک بیشتر روی داستانگویی و شخصیسازی تمرکز دارد. این شرکت محتوایی تولید میکند که به تجربههای فردی کاربران میپردازد و اغلب ورزشکاران را در مرکز توجه قرار میدهد. نایک با استفاده از نظرات و ویدئوها، این داستانها را به شکل واقعی و جذاب به نمایش میگذارد.
نویسندگی تجربه کاربری به ایجاد متنهایی گفته میشود که کاربران را در تعامل با محصولات دیجیتال راهنمایی میکند. متونی که توسط نویسندگان UX نوشته میشوند، بهطور منحصربهفردی برای پاسخ به سوالات طراحی شدهاند. این متون میتوانند از بروز مشکلات، چالشها و نقاط دردناکی که افراد هنگام تعامل با یک پیام محصول یا خدمت با آنها مواجه میشوند، جلوگیری کنند یا آنها را کاهش دهند.
نویسندگان UX به فرآیندها، ابزارها و چارچوبهایی که توسط استراتژیستهای محتوا تعیین شدهاند، متکی هستند تا کار خود را به خوبی انجام دهند و کارآمد، منسجم و همسو با اهداف و استانداردهای گسترده باشند.
فعالیت اصلی نویسندگان UX ایجاد متنهای واضح و مختصر و ویرایش آنهاست تا اطلاعات و اقدامات مورد نیاز کاربران را به خوبی منتقل کنند. آنها محتوای تولید شده را منتشر کرده و موظفاند در تمامی محصول یکپارچگی را رعایت کنند. همچنین با طراحان UI و طراحان محصول برای نوشتن و اصلاح متنها در مراحل اولیه طراحی، همکاری نزدیکی دارند تا بازخوردهای کارآمد و واقعی در تستهای کاربردپذیری محتوا دریافت کنند.
مهارتهای مورد نیاز به عنوان یک نویسنده UX:
نویسندگان UX بر موارد زیر تمرکز دارند:
وضوح و اختصار: نویسندگان UX متنهایی واضح و مختصر مینویسند تا اقدامات و اطلاعات را به گونهای که با انتظارات مردم و اهداف سازمان همخوانی دارد، منتقل کنند.
انسجام: نویسندگان UX به دستورالعملهای سبک محصول پایبند هستند و شخصیت سازمان را به صورت یکنواخت در تمام نقاط تعامل بیان میکنند تا احساسات مورد نظر را برانگیزند. آنها اطمینان میدهند که محتوا همیشه برای همه افراد قابل دسترسی و فراگیر است.
همکاری در طراحی: نویسندگان UX با طراحان UI و طراحان محصول همکاری نزدیک دارند تا متنها را بنویسند و اصلاح کنند. این همکاری بهتر است در مراحل اولیه فرآیند و به طور مستقیم در ابزارهای طراحی انجام شود تا بازخورد کارآمد و واقعی در تست کاربردپذیری متمرکز بر محتوا به دست آید.
در مثال از Duolingo، نویسنده UX به جای استفاده از جملهای خشک و رسمی مانند «همه پیشرفتها از بین خواهد رفت اگر این پنجره را ببندید. آیا مطمئن هستید؟»، از لحنی دوستانهتر و انسانیتر استفاده کرده است. این روش به کاربر احساس راحتی و ارتباط بیشتری میدهد و احتمالاً باعث میشود کاربر بهتر با پیام ارتباط برقرار کند و واکنش مثبتی نشان دهد.
در bunq، دو پیام «رایگان امتحان کنید!» و «قبلاً عضو شدهاید؟ اینجا کلیک کنید تا وارد شوید» به وضوح بیان میکنند که سرویس رایگان قابل امتحان است و کاربران فعلی میتوانند به راحتی وارد حساب خود شوند. این پیامها به کاربران اطلاعات دقیق و سریعی میدهند و تجربه کاربری را بهبود میبخشند.
سایت TripAdvisor از طنز در صفحات خطا استفاده میکند تا کاربران را درگیر کند و همزمان اطلاعات مفیدی ارائه دهد. این رویکرد تجربه کاربری را در لحظات ناامیدکننده بهبود میبخشد و یک موقعیت بالقوه منفی را به یک تجربه مثبت تبدیل میکند.
استراتژی محتوا و یوایکس رایتینگ به هم مرتبط هستند اما متمایز از یکدیگرند. در برخی سازمانها، استراتژیستهای محتوا ممکن است برخی از وظایف نویسندگی UX را نیز انجام دهند، در حالی که در سازمانهای دیگر این دو نقش جدا از هم هستند.
استراتژی محتوا شامل موارد بیشتری از نوشتن است و یوایکس رایتینگ نیز بیش از صرفاً انتقال اطلاعات میباشد. به دلیل پیچیدگیهای هر نقش و حجم کار زیادی که هر یک از این نقشها در بر میگیرند، تعداد بیشتری از سازمانها به جای داشتن یک نقش مشترک برای استراتژی محتوا و یوایکس رایتینگ، در دو نقش جداگانه سرمایهگذاری میکنند.
همکاری بین استراتژیستهای محتوا و نویسندگان UX برای ایجاد تجربههای کاربری منسجم ضروری است. استراتژی محتوا و نویسندگی UX میتوانند از نقاط قوت یکدیگر بهرهمند شوند از طریق:
درک مشترک از نیازهای کاربران: هر دو نقش بر تحقیق دارند تا اطمینان حاصل کنند که محتوا و فرآیندها از نیازهای کاربران، ذینفعان و نویسندگان حمایت میکنند.
انسجام در استانداردها: هر دو با هم کار میکنند تا دستورالعملهایی را تعریف و مشارکت کنند که یکپارچگی را تضمین میکند.
حلقههای بازخورد: هر دو از بازخورد برای هدایت بهبود محتوا، فرآیندهای داخلی و استانداردها استفاده میکنند.
استراتژی محتوا و یوایکس رایتینگ هر دو برای بهبود تجربه کاربر مهم هستند، اما نقشهای متفاوتی دارند. استراتژی محتوا بر برنامهریزی و مدیریت کلی محتوای سازمان تمرکز دارد و تضمین میکند که محتوا با اهداف کسبوکار هماهنگ باشد. در مقابل، نویسندگی UX به نوشتن متنهای دقیق و مختصر میپردازد که به کاربران در استفاده آسان و موثر از محصولات دیجیتال کمک میکند. همکاری بین استراتژی مجتوا و یوایکس رایتینگ میتواند تجربهای منسجم و کاربرپسند ایجاد کند، زیرا هر دو نقش مکمل یکدیگر هستند و به بهبود تجربه کلی کاربر کمک میکنند.
دیدگاه کاربران