قوانین تجربه کاربری - Laws of UX

قوانین تجربه کاربری (Laws of UX) مجموعه‌ای از اصول و رهنمودهای اساسی در طراحی و تجربه کاربری هستند که بهبود تعامل کاربران با محصولات دیجیتالی را هدف دارند. این قوانین با توجه به سئو و خوانایی، تأثیر مهمی بر جذب و نگه‌داشتن کاربران را دارند.

در طراحی وبسایت‌ها و اپلیکیشن‌ها، رعایت قوانین تجربه کاربری اساسی است. بهینه‌سازی محتوا و ساختار برای مطابقت با اصول سئو، محتوای وبسایت را برای موتورهای جستجو بهبود می‌بخشد.

ایجاد رابط کاربری ساده، توجه به خواناتری متن‌ها و انعطاف‌پذیری در تجربه کاربری، بهبود خوانایی و تفهیم محتوا را تضمین می‌کند. عناصر گرافیکی مناسب و استفاده از عناصر تجربه کاربری مانند منوهای راهبری به کاربران کمک می‌کند تا به طور سریع به اطلاعات موردنظر خود دسترسی پیدا کنند.

در نهایت، ارتباط مستقیم بین قوانین تجربه کاربری و سئو، باعث جذب و نگه‌داشت کاربران و بهبود رتبه‌بندی در موتورهای جستجو می‌شود. با ترکیب اصول اساسی تجربه کاربری با محتوای بهینه شده برای سئو، می‌توان تجربه کاملی را برای کاربران خلق کرده و به موفقیت وبسایت یا اپلیکیشن خود را ارتقا داد.

قانون تشابه (Law of Similarity)

در یک طرح، چشم انسان عناصر مشابه را به عنوان یک واحد یکپارچه درک می‌کند، حتی اگر جداگانه قرار داده شوند.

اصل پارتو (Pareto Principle)

این اصل بیان می‌کند که تقریباً 80 درصد نتایج از 20 درصد علل یا تلاش‌ها به دست می‌آید.

قانون پارکینسون (Parkinson’s Law)

انجام هر کاری به اندازه زمانی که به آن تخصیص داده شده، طول می‌کشد.

قانون پاستل (Postel’s Law)

در کاری که انجام می‌دهید محافظه کار باشید و در آنچه می‌پذیرید لیبرال باشید.

قانون تسلر (Tesler’s Law)

برای هر سیستم مقدار مشخصی از پیچیدگی وجود دارد که نمی توان آن را کاهش داد.

اثر موقعیت ترتیبی (Serial Position Effect)

افراد تمایل دارند آیتم‌هایی که در ابتدا و پایان لیست ارائه می‌شوند را نسبت به آیتم‌های وسط لیست به صورت دقیق‌تری به یاد بسپارند.

اثر ون رستورف (Von Restorff Effect)

متمایز بودن یک آیتم، آن را در ذهن ما به یاد ماندنی‌تر می‌کند.

قانون هیک (Hick’s Law)

هر چه انتخاب‌های بیشتر و پیچیده‌تری را به کاربران ارائه دهید، زمان بیشتری برای تصمیم‌گیری صرف می‌شود.

قانون جیکوب (Jakob’s Law)

کاربران انتظار دارند که روش استفاده از محصولات جدید، مشابه محصولاتی باشد که قبلاً با آن‌ها آشنا بوده‌اند.

اثر شیب هدف (Goal Gradient Effect)

تمایل به رسیدن به هدف، با نزدیک شدن به آن، افزایش می‌یابد.

اثر زیگارنیک (Zeigarnik Effect)

کارهای ناتمام بیشتر از کارهای انجام شده در ذهن شما می‌ماند.

قانون میلر (Miller’s Law)

ظرفیت حافظه فعال انسان برای نگه داشتن اطلاعات محدود است.

قانون فیتز (Fitt’s Law)

اندازه و فاصله هدف، زمان رسیدن به هدف را افزایش می‌دهد.

قانون منطقه مشترک (Law of Common Region)

زمانی که چندین عنصر در یک محدوده مشترک قرار دارند، به عنوان یک گروه مرتبط شناخته می‌شوند.

اثر زیبایی (Aesthetic-Usability Effect)

محصولات زیبا معمولاً در نگاه اول، کارآمدتر به نظر می‌رسند، حتی اگر در عمل تفاوتی نداشته باشند.

آستانه‌ دوهرتی (Doherty’s Threshold)

هماهنگی و سرعت در تعامل کامپیوتر و کاربران، بهره‌وری وکارایی را افزایش می‌دهد.

قانون پیوستگی یکنواخت (Law of Uniform Connectedness)

عناصر بصری متصل، نسبت به عناصر غیر متصل، ارتباطات قوی‌تری را به نمایش می‌گذارند.

قانون پراگنانز (Law of Prägnanz)

انسان‌ها تمایل دارند تصاویر مبهم و پیچیده را به ساده‌ترین شکل ممکن تفسیر کنند.

قانون مجاورت (Law of Proximity)

ذهن افراد، اشیا یا عناصری که در نزدیکی یکدیگر قرار دارند را در یک گروه متحد می‌بیند.

اصل تیغ اوکام (Occam’s Razor)

بین فرضیه‌های موجود، گزینه‌ای که کمترین پیش‌فرض‌ها را دارد، معمولاً بهترین انتخاب است.

قانون اوج و پایان (Peak-End Rule)

افراد یک تجربه را عمدتاً بر اساس احساسی که در اوج و پایان آن داشتند قضاوت می‌کنند.

پارادوکس کاربر فعال (Paradox of the Active User)

کاربران معمولاً تمایل دارند به جای خواندن راهنما یا آموزش‌های اولیه، سریعا اقدام به استفاده از برنامه ‌کنند.

توجه انتخابی (Selective Attention)

.تمرکز کردن فقط بر روی بخش خاصی از محرک‌های محیطی که به اهداف ما مرتبط هستند.

حالت جریان (Flow)

این حالت ذهنی زمانی رخ می‌دهد که فرد به طور کامل در تمرکز عمیق غرق شده و با انرژی بیشتری فرآیند کار را ادامه می‌دهد.